پایگاه خبری هایازد
پایگاه خبری هایازد
آلبوم تصاویر - البومی از نقاشی‌های زیبای داوود امدادیان از درختان به بهانه روز درختکاری
هنرام‌روز: «مسئله این است که در حدود ۲۵ سال فقط درخت کشید اما هر بار تا حدی قصه دیگر کرد. گویی درخـت صرفاً ظرفی باشد هر بار با مظروفی دیگر: گاه با رعب و جَذَبه، گاه با مهر و دل‌انگیزی، با دلگرمی و پشتیبانی یا با یأس، با سرخوشی، با مرگ. و گِلِ این ظرف هر بار از خاک دیگری است: بوم‌های رنگ‌روغن، کاغذهای آبرنگ و طراحی‌های مدادسیاه، گاه قلم‌زنی‌ها و پرداخت‌های ریز و پرجزئیات و گاه سطوح نسبتاً یک‌دست و یک‌تکه، تکه‌هایی پرشمار یا کم‌شمار و وسیع، رنگ‌گذاری‌های خشک یا سیال و حتی شُره‌کرده، رنگ‌هایی پخته و موقر یا جسور و پرانرژی. درخت در دنیـای امدادیان نخِ دوختـن زمین‌ است به آسمان، نقطه‌ی پیوند آن دو. درختانی از زمین روییده، سر به آسمان ساییده، به قامتِ استوارِ صخره‌ها به کردارِ پنبه‌گونِ ابرها. این درختان به غایت عجیب‌الخلقه و خارق‌العاده‌اند. اما تا حد ممکن در محیط اطرافشان جا افتاده‌اند، لبه‌های حضورشان محو شده، عادی شده، گویی هزاران سال همین‌جا بوده‌اند. این‌جا شبیه به جایی است که در قصه‌هـا آخر دنیاست، اگر زمین مسطح بود باید لبه‌هایش این چنین جاهـایی می‌بود، عجیب اما طبیعی. این درختـان که گـاه ‌تنه‌شان ناپیداست گویی هرکدام نه یک درخت که انبوهی از درختانِ درهم‌شده‌اند، درون‌شان خود جنگلی رازآلود است. با همه‌ی این اوصاف در گـردشی عصرگـاهی می‌توان به این عالم‌های رؤیایی سر زد، در آخر پیاده‌روی‌های کودکیِ راویِ «در جستجو..» در روستای کومبره به طرف خانه‌ی سوان. اما این درختان بیش از آن‌که خود عالمی رؤیایی باشند گویی نشانه‌های آغاز یک سرزمین اسرارآمیزند، مرزهای آن. سر و کله‌شان که پیدا شود یعنی به آن سرزمین نزدیک شده‌اید. از همین روست که گـاه کسانی پای‌شان ایستاده و مسحور تماشای منظره‌ای ناگفتنی و نکشیدنی در جایی بیرون از قاب شده‌اند. اساساً این نقاشی‌ها چندان ژانر منظره در معنای متعارفش نیستند؛ فضا و خط افق در یک چشم‌انداز نقش کلیدی دارد و در اینجا این‌دو با یک درخت فربه مسدود شده، درختی که همه‌ی فضای قاب را اشغال کرده است. اما عجیب آن‌که به هیچ‌رو حس خفقـان و بستگی نمی‌دهند، آن‌ها گشایشی هستند به سوی آن جهان پر سَر و سِر.»

نظرات نویسندگان در یادداشت‌ها لزوماً بازتاب دیدگاههای «hayazd» نیست.