هر اکشن خیابانی باید محتوای جدید، فرم جالب، مجریان با استعداد داشته باشد. هر سه گم شده اند
آقای بابائیان، نیروهای مخالف با برگزاری تجمعات از مردم می خواهند که به خیابان ها بیایند و حکومت را برکنار کنند. این اقدامات را چگونه ارزیابی می کنید؟
هر اقدام خیابانی، خواه کنسرت یا انقلاب باشد، یک اجرا است. و هر چه بیشتر با قوانین نمایشی مطابقت داشته باشد، شانس موفقیت بیشتر است. عاطفه، احساس و میدان عمدتاً محل استفاده از منطق در خیابان است. برای اینکه ارائه شما موفق باشد، باید سه مرحله ممکن داشته باشد. اولی مطالب جدید، دومی مطالب جالب و سومی مجریان با استعداد. این بد یا خوب نیست، این قانون است. این یک کنش تعاملی است که در آن مخاطب درگیر کنش است. و یک شرایط بسیار مهم وجود دارد: بازیگران نباید از بالا با تماشاگر صحبت کنند. اگر همه این الزامات برآورده نشود، اتفاقی که اغلب در تئاتر رخ می دهد که شکست اجرا محسوب می شود و سپس اجراکنندگان شروع به سرزنش تماشاگر می کنند که تماشاگر آماده نیست، بی تفاوت است. و برای من به عنوان کارگردان، همه اینها جالب نیست، زیرا همه اینها با هیچ یک از نکاتی که گفتم مطابقت ندارد. بعلاوه، من فکر نمی کنم که اپوزیسیون وظیفه ای را برای گرفتن قدرت تعیین کرده باشد. اکنون سعی می کنم دلیل آن را توضیح دهم. قدرت گرفتن به معنای بر عهده گرفتن مسئولیت بسیار بزرگ در روابط بین الملل نیز هست. اگر آن قدرت را از طریق کودتا به دست بگیرید و در واقع آن راه ارائه شود، باید ثابت کنید که شعارهایی که با آن به قدرت می رسید مورد قبول دنیاست. شعارهایی که امروز شنیده می شود اصلاً چنین هدفی را دنبال نمی کند. مثلاً «ارمنستان بدون ترک» یعنی چه؟ این یک شعار ملی گرایانه و در این مورد کاملاً بی معنی است.
یک شهروند عادی در این شرایط چگونه باید جهت گیری کند؟
من آنچه را که در سال 2018 و در انتخابات 2020 ارائه کردم به جامعه ارائه می کنم – فکر کردن، تجزیه و تحلیل همه چیز. باید تحلیل کرد، به عواقب آن فکر کرد، سعی کرد با مغزی هوشیار از نگرش عاطفی عقب نشینی کرد. هیچ چیز بهتر از فکر کردن نیست، فکر کردن فقط فایده دارد. اگر امروز از مخالفان بپرسیم چه محتوای جدیدی وجود دارد، البته محتوای جدیدی وجود ندارد. به اصطلاح قدیمی هست که خیلی خوب به حساب میاد ولی قدیمیه. در مورد اسب جدید می توانم مثال بزنم: در تاریخ اخیر ما دو بار نتیجه یک مبارزه خیابانی موفق را داشته ایم. یکی در سال 1988 بود، زمانی که یک ایده کاملاً جدید وجود داشت، چهره های جدید، آن تخم های رالی در اتحاد جماهیر شوروی کاملاً غیرمنتظره بودند، بازیگران با استعداد زیادی وجود داشتند. آنها از بسیاری جهات با یکدیگر تفاوت داشتند، هر کدام یک کاریزمای داشتند، که بسیار مهم است، زیرا باید توجه مخاطب را به خود جلب کنید. و دیگری سال 2018 بود، زمانی که ایده های جدید آمد، تخمی جدید، که اکنون مخالفان سعی دارند با بستن خیابان ها از آن استفاده کنند. و در سال 2018، تئاتر یک بازیگر در حال حاضر وارد شده است. حالا نه ایده جدیدی وجود دارد، نه ماهی جدیدی، آنها سعی می کنند از تخم مرغ های قدیمی کپی کنند و بی فایده است. بعد از سال 88 هر چقدر تلاش کردند کپی کنند و در میدان آزادی تجمع کنند، خود را توجیه نکرد، نتیجه ای را که برگزارکنندگان انتظار داشتند را به ارمغان نیاورد. و البته داشتن رهبران کاریزماتیک ضروری است. باز هم می گویم این یک شوخی است، ما اینجا به افراد با استعداد نیاز داریم. اگر روی صحنه بروید، زمزمه کنید یا سخنرانی های هیستریک شروع کنید، تماشاگران را متهم کنید که از شما حمایت نمی کنند، این اجرا قطعا شکست خواهد خورد. یا آن قوانین را می پذیرید، سعی می کنید از آن قوانین پیروی کنید، و سپس این امید وجود دارد که موفق شوید، یا رد می کنید، و نتیجه از قبل برای من روشن است. یک بار دیگر کمی خجالت می کشیم، کمی عصبی می شویم، خودمان را سرزنش می کنیم، نفرت افزایش می یابد، که نامطلوب است. اما باید درک کنیم که خودمان باید از شر آن خلاص شویم. همانطور که ما محکوم به زندگی با همسایگان خود در این منطقه هستیم، در این کشور نیز محکوم به زندگی با یکدیگر هستیم. و هر چه زودتر سعی کنیم یکدیگر را درک کنیم، همه ما بیشتر سود خواهیم برد. هر چه دیرتر اتفاق بیفتد، ارائه آن به عنوان یک دولت یا یک جامعه دشوارتر خواهد بود.