تاریخ تاتارها (قوم تیرافکن سده سیزدهم میلادی)
مغولان کابوس بزرگ سدههای میانه در آسیا بودند. همانطور که طاعون کابوس بزرگ قرون وسطی در اروپا بود. مثل سیل، اول بر چین و ماچین و بعد بر خوارزم و مرزهای شرقی ایران روانه شدند و هجوم آنان با قتل و غارت و سوختن همراه بود «آمدند و کشتند و بردند و سوختند». هجوم مغول تا پادشاهی ارمنستان و سرزمین سلاجقه روم ادامه یافت. گروه دیگری از مغولان نیز از بالای دریای خزر راهی روسیه شدند و آنجا را نیز ویران کردند. مورخان کهنی ارمنی نیز مانند روسها مغولان را بیشتر «تاتار» میخواندند و چون سلاح اصلی آنان تیر و کمان بود، آنان را «قوم تیرافکن» نامیدند. گریگور آکنرتسی راهبی از دیر آکنر بود (پسوند تسی نقشی مانند ی نسبت در فارسی دارد و آکنرتسی یعنی اهل آکنر) که وقایع این دوران از سال 1220 تا 1273 میلادی را روی کاغذ ثبت کرد.
دوران سلطه تاتار در ارمنستان از تاریکترین روزگار ارمنیان است. مغولان حتی فراتر از استانداردهای دوران باستان، وحشی و بیرحم بودند. مورخان ارمنی زیادی از این دوران نوشتهاند. در یکی از این یادنامهها آمده: «اکنون که سال 756 تقویم ماست (سال 1307 میلادی) در پی کاهش دادگری و افزایش بیداد ما، خشم قوم تیرافکن از قوم مسیحی ما افزایش یافت و پلیدی ایشان شدیدتر شد. زیرا مردی کمسنوسال و یک چشم از خراسان برخاست، همانند دجال، به نام خربنده [منظور الجایتو ملقب به سلطان خدابنده است] آمد. او بر آن بود تا مسیحیت را از سرزمین ارمنیان و گرجیان برچیند و به سراسر قلمرو حکومت خود فرمان داد که بر مسیحیان نشانی تحقیرآمیز برنهند.»
شهرت تاتارها به قساوت به حدی بود که به اروپا هم رسیده بود و مردم به زمینهای غربتر مهاجرت میکردند. حتی درمورد قیافههای تاتارها در همین کتاب آمده: «آن نخستین تاتارها که به سرزمین برین آمدند، مانند انسان نبودند. رخساری هراسانگیز و تحمل ناپذیر داشتند. سرشان بزرگ بود مانند گاومیش، چشمانشان تنگ چونان جوجه، بینیشان کوتاه مانند گربه، پوزهشان بیرون جهیده مانند سگ، کمرشان باریک مانند مورچه، پاهایشان کوتاه مانند خوک، و ریش هیچ نداشتند. قدرت شیر داشتند و صدایشان مانند جیغ عقاب بود و به ناگهان حاضر میشدند.»
گریگور آکنرتسی هم مانند خیلی دیگر از مورخان مومن مسیحی ارمنی ظهور مغولان را ناشی از گناه مردمان میدانست. عقوبتی که خدا نازل کرده است. «بدین سان آن قوم بدمنظر و ددمنش، بهر گناهان فراوان و گوناگون ما، نه جام، که دُرد تلخ به ما داد، زیرا خداوند آفریدگار را با کارمان همیشه خشمگین میکنیم.»
یکی از بخشهای مهم این کتاب شرح حمله هلاکوخان مغول به بغداد و کشتن مستعصم آخرین خلیفه عباسی است