آشنایی با «پیدایش زبان نوشتاری ارمنی و آثار ترجمهای»
زبان نوشتاری (البفا) نقش بسیار مهمی در تاریخ توسعه بشر ایفا کرده است. آنها نمایانگر یک نیروی محرکه قدرتمند در توسعه علم و فرهنگ به شمار میآیند. از راه زبان نوشتاری این فرصت ایجاد میشود که از دانش گستردهای که بشریت در تمام زمینههای فعالیت خود انباشته، استفاده کنیم. در اصل نوشتن و پیدایش زبان نوشتاری، پدید آمده در وهله خاصی از رشد بشریست و دارای قدمت چندین هزار ساله. این نیاز به برقراری ارتباط در حفظ دانش و انتقال آن به نسلهای بعدی بود که نوشتن (ابداع حروف و فرهنگ آن) را وارد زندگی روزمره ما کرد. نوشتار بهخودیخود نشان از تغییر کیفی در تفکر را در خود دارد؛ زیرا مستلزم فشار خاص از آگاهی و توجه است. نوشتن را در اصل میتوان یک فعالیت خلاقانه انسانی دانست.
زبان ارمنی، مردمان و فرهنگشان نیز از این قاعده خارج نبودهاند. از زمان «اورارتین» نوشتن بیاغراق نمادی از استقلال و هویت ملی برای ارمنیها بوده. در آشوبهای تاریخی قرن پنجم میلادی ملت ارمنی با خطر جدی خدشهدار شدن هویت ملی و نابودی ارزشهای ملی _ فرهنگ مواجه میشوند، در میان این توفانها بهدنبال راهکاری انجامپذیر، کلی و منطقی برای محافظت از هویت و فرهنگ دیرینه خود از گزند روزگار بودن. متفکران، روحانیون و اندیشمندان ارمنستان در آن دوران برای دوری جستن از این خطرات راهکار را در ابداع حروف الفبای ارمنی (خط و دستورزبان ورسمالخط) دانستهاند و این راهکار بینظیر باعث رشد و ترقی کتابت و زبان نوشتاری میشود، که در سایه آن متفکران و مورخان پرآوازهای پابهعرصه تاریخ ارمنستان نهادند و با خلاقیتهای فرهنگی و معنوی خود قرن پنجم میلادی را برای ملت ارمنی معروف به قرن طلایی کردند و در واقع نقطه عطف سرنوشتسازی در تاریخ کهنسال این ملت شدند. چرا که در این دوران کتاب مقدس و متون تاریخی با ارزشی که نشانههایی از ملت و فرهنگ ارمنی و مسیحیت در آنها گنجانده شده بود به زبان ارمنی ترجمه شدند. بهگفتهٔ محققان و مورخان، ارمنستان در سال 190 قبل از میلاد، در دوران آرتاشیان، از نظر اقتصادی و فرهنگی بسیار شکوفا بوده، که این امر بدون بودن خط نوشتاری و کتابت محال به نظر میرسد. این واقعیتی انکارناپذیر است که در دورهای از تاریخ،
پیش از ابداع خط ارمنی، مردمان ارمنستان از خط و کتابت
محروم نبودهاند و از خط آرامی، یونانی و سُریانی برای کتابت و مکتوب کردن اسناد خود استفاده میکردند. که البته استفاده از زبان یونانی در ارمنستان سابقه طولانیتری داشته، حتی قبل از میلاد نیز این زبان در ارمنستان متداول بوده است.
در سال 387 میلادی ارمنستان بین دو قدرت بزرگ همسایه تقسیم میشود، روم شرقی و ایران، که در این تقسیمبندی ارمنستان غربی تحت حاکمیت روم شرقی (امپراتوری بیزانس) و ارمنستان غربی تحت سلطنت اشکانیان و بدها ساسانیان، ارمنستان را دچار تحولات عظیم سیاسی _ فرهنگی و حتی بیشتر دینی قرار میدهد. چراکه دین مسیحیت با هویت ملی و فرهنگی مردمان این مرزوبوم چنان عجین و گره خورده که نمیتوان آنها را جدا از هم تصور کرد. خطر تغییر دین این مهم را زنده کرد در میان متفکران که برای نگاه داشتن این هویت ملی _ مذهبی و فرهنگی راهی جزء خط و زبان مخصوص نمیتوان باشد؛ ایده نوشتن خود بهعنوان سمبل یک دولت قدرتمند. از این رو، با زنده نگاه داشتن این باورها و اعتقادها در سالهای 392 تا 414 در زمان سلطنت بهرامشاپور بهعنوان پادشاه ارمنستان در بخش شرقی، برادر بهرام چهارم شاه ساسانی، که او را در زبان ارمنی ورامشاپوه مینامند، ارمنستان برای آخرینبار دوران عظمت خود را در زمان سلطنت ورامشاپوه بازیافت. در همین دوران کشیش برجسته مسروب ماشتوس، متولد سال 362 میلادی در یکی از روستاهای تارون که با زبان یونانی و فرهنگ هلنی آشنا بود، ابتدا در مقام دبیر دربار فعالیت خود را آغار کرد و بعدها نیز در امر حکومت و نظامیگری تجربههای نظری و علمی به دست آورد، سپس به سِلک روحانیت درآمد و برای تبشیر و تبلیغ مسیحیت مشغولبهکار شد، با کسب اجازه از شخص پادشاه وقت و تلاشهای بیحد و جانکاهش با مطالعه و تحقیقات گسترده و پیدا کردن منابعی با یک حافظه تاریخی هزار ساله اقدام به ابداع الفبای ارمنی میکند.
نهایتاً در سال 404 میلادی (در اوایل قرن پنچم) خط و زبان ارمنی ابداع، که با این حرکت، جنبش عظیم ترجمه آثار زبانهای دیگر در حوزههای مختلف به زبان ارمنی آغاز میشود. دانشآموختگان مکتب مسروب ماشتوس، مبدع
الفبای ارمنی، اقدام به فراگیری هم زبان نوشتاری ارمنی و هم زبانهای رایج زمان خود کردند، که در این راستا توانستند آثار با ارزشی را به زبان ارمنی ترجمه کنند.
همان طور که در پیش رفت، زمان ابداع حروف الفبای ارمنی و حتی قبل از تقسیمبندی ارمنستان، بخش غربی آن تحت حکومت پادشاهی اشکانیان و سپس با توجه به استلای اشکانیان، تحت حکومت ساسانیان بوده؛ که در این برهه زمانی در ارمنستان غربی، در غیاب خط و حروف ارمنی از زبان پهلوی (پارسی میانه) در دیوانهای درباری استفاده میشده. پس بیشک زبان پهلوی یکی از زبانهای تاٌثیرگذار در زبان ارمنی است، هستند واژههایی پهلوی، که از زمان اشکانیان و ساسانیان در زبان ارمنی استفاده، حفظ و هنوز هم به کار برده میشود، در صورتی که در فارسی کنونی آن واژهها دیگر کاربردی ندارند؛ به این ترتیب، در زبان ارمنی برخی از واژههای منسوخ پهلوی را میتوان پیدا کرد. در میان این آثار ترجمهای میتوان به خطابههای یکی از سرداران ایرانی در هنگام جنگ آزادیخواهانهٔ ارمنیان بر ضد لشکریان یزدگرد دوم که توسط تاریخنویس بزرگ «یقیشه» در کتاب واقعنگاری این جنگ جای گرفته اشاره کرد و میتوان آن را از اولین نمونههای ترجمه از زبان پهلوی به ارمنی دانست. در سدههای بعدی نیز موارد بسیاری را میتوان یافت که بهجز واژههای پهلوی و در کل استفاده از آن زبان در دربار، نشانهٔ بارز اثرپذیری ادبیات ارمنی از ادبیات فارسی است. بعضی از شاعران بزرگ چون «یزرنگارسی» برخی از آثارش را بر وزن شاهنامه سروده و مخاطبانش را تشویق میکرد که این آثارش را در وزن شاهنامه بخوانند. البته در قرون وسطی میتوان شاعر خوشآواز <<فریک>> که از لحاظ ویژگیهای زیبائیشناسانه شعری، از باارزشترین آثار شعری ادبیات قرون میانی ارمنی است نام برد، وی در آثارش مکرراً از واژههای فارسی استفاده کرده است.
بعدها با پیدایش انجمنهای تحقیقاتی ایران و ارمنستانشناسی و کرسیهای شرقشناسی در مراکز علمی
ارمنستان، شاهد ترجمه و چاپ آثار ادبی فارسی به ارمنی و اکنون بیشتر بالعکس ارمنی به فارسی هستیم. میتوان به این مهم اشاره کرد، که در خصوص ترجمه آثار ادبی فارسی به ارمنی فعالیتهای داخل ایران صورت گرفت _ اعضای انجمنها بهواسطهٔ دوستی و همنشینی با بسیاری از شاعران ایرانی چون شاملو، سایه، نادرپور، فروغ شروع به ترجمه اشعار آنها از فارسی به ارمنی کردن. ترجمه آثار ارمنی به فارسی با موج مهاجرت مترجمان برجسته ایرانی _ ارمنی به ارمنستان آغاز شد، بهواسطهٔ این مترجمان، آثار ادبی ارمنی که تقریباً همگی آنها برای خوانندگان ایران آشنا و به روحیات آنها نزدیک بود ترجمه شد.
در این خصوص میتوان به شاملو اشاره کرد که کتاب «جنونزدگان خشم» اثر شاعر انقلابی «یقیشه سوقومونیان، متخلص به چارنتس» که به اکثر زبانهای جهان نیز ترجمه شده را به فارسی برگردانده است. ناگفته نماند که چارنتس در زمینهٔ ترجمه نیز استادی چیرهدست بود وآثار بسیاری از نویسندگان و شاعران جهان را به زبان ارمنی ترجمه کرده است.. علیرغم فعالیتهای صورت گرفته در خصوص ترجمه آثار ارمنی به فارسی بیتردید هنوز زمینههای بسیاری دستنخورده باقی مانندهاند.
خالی از لطف نخواهد بود اگر اشاره کنیم به تعدادی از نویسندگان ایرانی _ ارمنی که به زبان فارسی شروع به خلق آثاری کردن که در ادبیات ایران جایگاه ماندگاری به خود اختصاص دادهاند. مانند کارو، زویا پیرزاد، یوریک کریممسیحی و خاچیک خاچه.
تاریخ پیدایش زبان ارمنی از نزدیک به توسعه زبان _ تاریخ مردمان ارمنستان و فرهنگشان پیوند دارد. بنابراین، با مطالعه این تاریخ منبع اطلاعاتی بزرگی درباره روابط و تاٌثیرات زبان بر تاریخ و فرهنگ ارمنی در دسترسمان قرار میگیرد. زبان و ادبیات ارمنی دامنهای گسترده دارد و امروزه در جهان این فرهنگ نوشتاری غنی با ادبیات پربارش جایگاه شایستهای یافته است. ■
آنی هوسپیان
chouk.ir