پایگاه خبری هایازد
پایگاه خبری هایازد
نویسنده، ادیب، شاعر، منتقد، روزنامه‌نگار «میکایل نالباندیان»

نویسنده، ادیب، شاعر، منتقد، روزنامه‌نگار، فعال اجتماعی، هنرمندی مبارز و پرشور در راه استقلال ارمنستان از سال 1862، زندگی‌اش را در زندان‌ها و تعبیدگاه‌های تزاری سپری کرد و پس از تحمل شکنجه‌های بسیاری سال 1866، در تعبید زندگی را بدرود گفت

سال 1829، در ناخ‌ایجوان (به‌معنای مکانی قبل از فرود؛ اشاره به فرود آمدن کشتی نوح دارد)، متولد شد. داستان‌ها، اشعار و مقالات اجتماعی‌سیاسی «میکایل نالباندیان»، سرشار از روح آزادی‌خواهی ملی و پیکار برضد بی‌عدالتی و ستم‌های اجتماعی است. نالباندیان، در مقالات انتقادی‌ادبی خود با عریان کردن آثار هنری از ظواهر فریب‌آمیز، خوانندگان و آفرینندگان اثر را به ضرورت واقع‌گرا بودن هنر راهنمایی می‌کنند. معتقد بود برای رسیدن به‌معنای کامل کلمه آزادی، باید در اجتماع به‌طور اساسی زمینه‌سازی صورت گیرد؛ تا جامعه در زمان برخودر با موانعی، از دیدگاه‌ها، اعتقادات و باورهایش عقب ننشیند، آزادی از کف جامعه برخواهد خواست؛ از این رو، افراد جامعه را باید برای رسیدن به این آزادی هدف قرار داد؛ تا از این طریق آرمان‌های جهانی آسان‌تر در دسترس قرار گیرند. با مطالعه و بررسی مقالات نالباندیان به این نکته برمی‌خوریم که باورهای سیاسی‌اجتماعی‌اش او را به سوی دیدگاه سوسیال‌دموکرات سوق می‌داد؛ زیرا در نوشته‌هایش بارها می‌خوانیم، ثروت ملت فرهیختگان، اندیشمندان، نویسندگان، منتقدان ادبی‌اجتماعی و حکومتی است و تنها با این ثروت ملتی می‌تواند به آزادی کامل دست یابد. در تمامی آثارش به‌خصوص در داستان‌ها و مقالات انتقادی‌اش مکرراً به بیداری ملی تاًکید کرده و تلاشش بر این بود ملتش را با این باور بیشتر آشنا کند، معنای واقعی بیداری ملی را از ریشه شفاف تعریف کند تا برای آنها ملموس‌تر و درک‌پذیرتر شود. نالباندیان، نه تنها بیداری ملی را عملی گذرا نمی‌دانست؛ بلکه آن را به‌عنوان یک جنبش معرفی می‌کرد که در صورت شناخت و درک کامل، به تفکر تمام جامعه بدل می‌شود؛ و این تفکر شکل گرفته، زنجیره‌ای از منطق ملی را در خود جای خواهد داد. باور داشت برای رسیدن به بیداری ملی نباید از تفکرات و اندیشه‌ها و ذائقه سرزمین‌های دیگر بهره جست؛ بلکه این تفکر در ذات و روح هر ملتی وجود دارد و باید فقط با انگیزه‌ای منجرب به بیداری آن شد. و راه رسیدن به این مهم چیزی جز ادبیات نخواهد بود. از طریق ادبیات و بالا بردن سطح ادبی اجتماع می‌توان به مبارزات اجتماعی‌سیاسی پرداخت. در جایی از او می‌خوانیم: «اگر ملتی منتقد نداشته باشد پس ادبیات هم نمی‌تواند داشته باشد. و ملی که ادبیات نداشته باشد نمی‌تواند خود را بین کشورهای موفق جای دهد. اگر ملتی منتقد ادبی نداشته باشد مانند جسمی بی‌روح خواهد بود؛ ملی که از ادبیات محروم باشد منطق جمعی ندارد؛ پس نمی‌توان چنین ملتی جسارت داشته باشد تا خود را آزاد و دارای بیداری ملی بینگارد. در ادبیات هر کشور روح ملتش منعکس شده، همچنین دیدگاه و اندیشه‌هایش؛ زندگی و روابط اجتماعی ملت، در ادبیات ریشه دوانده است.»

میکایل نالباندیان را می‌توان الگوی انقلابی در فعالیت‌های

 ملی‌ادبی ارمنستان معرفی کرد که دولت و دولت‌مردان از زمانی که نالباندیان جوان بود با دیدگاه و تفکراتش مشکل داشتند. این نویسنده و روزنامه‌نگار برای ادبیات ارمنی آزادی‌خواهی تمام‌عیار محسوب می‌شود؛ او از

 آزادی میهنش می‌نویسد برای ملتی که برای میهنش به‌دنبال آزادی است؛ «نبوغ ملت در زبانش نهفته؛ پس باید ادبیاتمان را قوی کرد. تنها با زبان ادبیات می‌توان تفکر جمعی ملتی را قضاوت کرد». در آثارش چه نثر و چه منظوم بیشتر از هر واژه‌ای به واژه «آزادی» برمی‌خوریم؛ که در آنها به تفسیر اساس دیدگاه ملی‌اجتماعی پرداخته. سبک نوشتاریش در نثر بیشتر به رئالیسم نزدیک است و پدیده‌های زندگی اجتماعی را در ارمنتسان غربی و شرقی از نظر منافع دیدگاه‌های ملی بررسی کرده، اما با پخته‌تر شدن دیدگاه‌هایش و گرایشاتش به اندیشه‌های سوسیالیستی، سبک نوشتاریش نیز تغییر و به رئالیسم سوسیالیستی نزدیک‌تر شد؛ ولی او از دسته‌ای بود که هیچ‌گاه جایگاه و نقش کلیسا را نفی نکرد و حتی فراتر رفت و کلیسا، مذهب و اخلاق را عاملی مثبت برای جامعه معرفی کرد.

زندگی کاری‌اش را می‌توان از نظر دیدگاه، باور و اندیشه به دو دسته روشنگری و انقلابی‌گری تقسیم کرد. در دسته اول کارهایش که تا سال 1860، ادامه داشت می‌توان برخی از نظریات و دیدگاه‌های خاص و جهان‌بینی عمیقی که با ویژگی‌های زیباشناسی پر شده است را دید؛ که در دیگر دسته از کارهایش این ویژگی‌ها و خصوصیات کم‌رنگ‌تر شده. او روشنگری را از پایه‌های تجدید حیات اخلاقی مردم می‌دانست و بازسازی زندگی ملی‌اجتماعی مردم را بر این پایه استوار می‌شمرد و آن را دارای نقشی بی‌نظیر برای آموزش فرهنگ و زبان مادری می‌دانست.

او به ارمنی کهن (گرابار) و ارمنی مدرن (آشخارابار) مسلط بود؛ به هر دو زبان می‌نوشت و شعر می‌سرود؛ آرایه‌های استفاده شده در آثارش تحت‌تأثیر اندیشه‌های زیبایی‌شناختی جهانی ارسطو و هگل (گئورگ ویلهام فردریش هگل: فیلسوف آلمانی)، بود و با پیروی از نظریه ارسطو، تمام آثارش را به زبان کهن میهنش (گرابار) می‌نوشت. زیرا نویسندگان میهن‌پرست، توجه کافی به زبان مادری سرزمین‌شان دارند، چرا که در استفاده از زبان مادری، یک ماهیت ناسیونالیستی نهفته؛ ولی بعدها با تغییر رویه خود و با پیروی از خاچاطور آبویان (برای آشنایی بیشتر به شماره 119، ماهنامه ادبی چوک مراجعه کنید)، برای تقویت و توسعه زبان ارمنی و جهانی کردن آن جنگید و زبان کارهایش از ارمنی کهن به ارمنی مدرن (آشخارابار)، تغییر داد.

 نالباندیان، اولین نویسنده‌ای بود که در ارمنستان از اهمیت نقد ادبی برای توسعه ادبیات ارمنی استفاده کرد؛ از این رو، می‌توان او را بنیان‌گذار زیباشناسی ادبی و منتقد رئالیسمی ارمنی شناخت. او رابطه تاریخ و ادبیات را از منظر زیباشناسی و تغییرات تاریخی درک و بررسی کرد. تمامی کارهایش (نثر و نظم)، از اندیشه‌های فلسفی و تأملات غنایی پر شده و جهت یافته. او در مبارزات دموکرات‌ها برای تعیین قانون اساسی ارمنستان و همچنین بهبود اوضاع ارمنستان غربی فعالیت‌های زیادی داشته و در آن بازه زمانی نویسندگان دموکرات انقلابی روس چون: بلینسکی (ویساری. ون گریگویویج بلینسکی: منتقد ادبی، فیلسوف و زبان‌شناس روس)، چرنیشفسکی (نیکلای چرنیشفسکی: تاریخ‌دان، منتقد ادبی و هنری نویسنده و اقتصاددان)، برای او الهام‌بخش بوده‌اند و تحت‌تأثیر آن‌ها کارها ماندگاری خلق کرده. اگر کمی عمیق‌تر به آثارش که در این برهه زمانی خلق شده بنگریم و مورد بررسی قرار دهیم در آنها می‌توان دیدگاه‌ها و محدودیت‌های مادی‌گرایی را نیز پیدا کرد؛ با آن‌که میکایل نالباندیان، شخصیتی با باورهای دموکرات و انقلابی بود، با درک درست ماتریالیسمی از مشکلات به زیباشناسی نزدیک شده و از این راه تئوری «هنر برای هنر» را نقد کرد.

برخی از داستان‌هایش اولین نمونه‌های داستانی است که چه از نظر نثر و چه از نظر ژانر دارای ارزش والایی هستند و از نظر ساختاری می‌توان آنها را در دسته داستان‌های دوره روشنگری او قرار داد. آن‌ها چنان خلق شده‌اند که در طرح اولیه‌یشان، قهرمان داستان به پیرنگ جهتی ایدئولوژیک می‌بخشد و به سنت‌ها و عرف‌هایی که جلوی پیشرفت ملت می‌ایستند نقد وارد می‌سازد. این جهت ایدئولوژیک در ادبیات همان رئالیسم انتقادی ‌سوسیالیستی است. در این دسته از کارهایش که به رئالیسم انقادی نزدیک است، موضوع آثارش بسیار متنوع و جامعه تعریف شده در آثارش از جامعه حقیقی ملتش جلوتر و پیشرفته‌تر و آرمانی‌تر است. او به اجتماعش توجه خاصی نشان می‌داده و در این دسته از آثارش می‌خواهد توسط شخصیت‌های خلق شده در داستان‌هایش جامعه را تغییر دهد و به سوی پیشرفت هدایت کند. او تاریخ، عادات و اخلاق جامعه‌اش را می‌نوشت؛ از دیدی نالباندیان، واقعیت همان شرح زندگی طبقات مؤثر اجتماع است که در طی داستان می‌توان آنها را به نمایش گذاشت.

 او تیپ شخصیت‌هایش را از چند نفر یا گروه اخذ می‌کرد. بیشتر شخصیت‌های کارهایش فردی است که نماد و نمایینده یک طبقه خاص از اجتماع است؛ هم دارای خصوصیات عمومی طبقه خود و هم دارای خصوصیات، عادات و صفاتی فردی است که برای او در داستان تعریف شده و منحصر خود اوست؛ اما نالباندیان، جنبه‌های عمومی و طبقاتی زندگی شخصیت اصلی داستانش را نیز توصیف می‌کند. به‌نوعی می‌توان گفت که شخصیت‌های داستان‌هایش خاص و عام هستند. پرسناژ را در کارهایش چنان می‌آفریند که از سایر افراد داستان با آن‌که عام است ولی مشخص و خاص جلوه دهد؛ در داستان‌هایش بیشتر از تیپ‌سازی استفاده کرده تا از شخصیت‌پردازی. برای همین، افراد عادی را شخصیت اصلی معرفی کرده. آن‌ها به واقعیت‌های محیط و پیرامونشان واکنش نشان می‌دهند و برون‌گرا هستند. رئالیسم تعریف شده برای آثارش با استقلال ظاهری‌اش از هر توصیف صوری و محتوایی و کیفی با انعطاف‌پذیری مهارناپذیرش چنان نمایان می‌کند که مخاطب بدون آن نمی‌تواند سر کند. رئالیسم سوسیالیستی او (جامعه‌گرایی)، همان سوسیالیسم ناب مارکسیستی است. جهان‌بینی میکایل نالباندیان، پویا و تکاملی است؛ زیرا در رئالیسم سوسیالیستی ترکیب اصیلی از عینی و ذهنی فراهم می‌آورد و باید پاسوخ‌گوی آرمان‌های (ایدئال‌ها) مطرح شده باشد؛ پس واقعیتی را در آتارش مطرح می‌کند که با آرمان‌های سیاسی‌اش هم‌خوانی دارند و باید تجسم یک جامعه آرمانی را در آنها قلم زند. باور داشت زندگی صرفاً نه به‌عنوان واقعیت عینی، بلکه در تحول انقلابیش است. می‌توان با دیدگاه نالباندیان به این نتیجه رسید که رمانتیسم انقلابی همان رئالیسم سوسیالیستی است که هدفش نه‌تنها ترسیم نقادانۀ گذشته بلکه بیشتر پیشبرد کار تحکیم دستارودهای انقلاب سوسیالیستی است. پس، از دید او درک زیباشناسانۀ صحیح واقعیت اجتماعی‌تاریخی پیش‌شرط رئالیسم است و در نهایت، جامعه به چنان پیشرفتی می‌رسد که فقط رئالیسم سوسیالیستی قادر به توصیف شایستگی‌های آن ملت خواهد بود.

در اشعارش می‌توان رگه‌هایی از فلسفه را پیدا کرد که در هر واژه و هر خط نهانیده شده و باید از دیدی فلسفی به آنها نگریست و بررسی‌یشان کرد. به‌خوی می‌توان در برخی اشعارش شرایط روحی و پریشان حالیش را لمس کرد. لحن اشعارش را می‌توان سمفونی دانست که با ترکیبی از گام‌های منظم به اثری جاودان بدل شده‌اند. موضوع انتخاب شده برای این آثارش نظم و یکپارچگی عجیبی ایجاد می‌کند که مخاطب بدون شناخت کامل از سبک نوشتاری‌اش در خوانند و درکش زیار راحت نخواهد بود. در آنها احساس تبدیل به اندیشه شده و اندیشه تبدیل به باور می‌شود و در مقابل موانعی که سرنوشت سر راه انسان قرار می‌دهد به‌عنوان یک پیام مقدس شتایش می‌شود. در این دسته از آثار که مبحث فلسفی عمیقی دارند، به موضوع حقیقت چیست و چه نسبتی با واقعیت دارد نزدیک می‌شود.

 تمام کارهایش را باید چه از نظر موضوع و چه از نظر ادبی، ساختاری و جذب مخاطب جز برجسته‌ترین‌های ادبیات ارمنی به شمار آورد. نظریه‌پردازی‌هایش آنقدر قوی است که به‌راحتی می‌توان آنها را به‌عنوان بهترین و بالاترین مقام نوشته‌های نالباندیان محسوب کرد. که از طریق آنها توانست زندگی ملی‌اجتماعی جامعه‌اش را بررسی کند. او به طرز باور نکردنی از استعداد منتقدانه‌اش توانست در مقالات ادبی، انتقادی‌اجتماعی‌اش جامعه‌اش را از نظر اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و فلسفی مودر نقد قرار دهد.

در نهایت، او یکی از تابناک‌ترین چهره‌های ادبی‌اجتماعی دوران روشنگری و جنبش آزادی‌خواهی ملی تاریخ ارمنستان در سده 19 میلادی است. جامعه ارمنی، میکایل نالباندیان را به‌عنوان سرباز آزادی می‌شناسد و او در حافظه تمام ارمنیان جهان با این عنوان باقی مانده است. نالباندیان زندگی بسیار آزاردهنده و سختی را تجربه کرده؛ ولی آن آزارها و سختی‌های روزگار و شکنجه‌های دوران زندان و تعبیدش او را از نوشتن، امیدواری، پیشرفت و رسیدن به آزادی باز نداشت. نالباندیان برای همیشه در ادبیات ارمنی جاودان است و تبدیل به ستارۀ ادبی درخشانی شده. نوشته‌های او نه‌تنها در دوره خود بلکه برای آیندگان نیز مهم و الهام‌بخش بوده، است و خواهد بود.

در سال 1991، و در دومین استقلال کشور ارمنستان، ترانه «میهن ما» سروده نالباندیان، سرود مقدس ملی ارمنستان پذیرفته شد. از آن زمان تا کنون همین ترانه، سرود ملی این کشور است.

 آنی هوسپیان 

منبع:chouk.ir


خبرگزاری هایازد اخبار مرتبط
طومارهای,شهر,سنگی,رازهای,دو,هزارساله‌ای,فاش , طومارهای شهر سنگی و رازهای دو هزارساله‌ای که فاش می‌کنند
طومارهای شهر سنگی و رازهای دو هزارساله‌ای که فاش می‌کنند
پترا (Petra) یک شهر باستانی در اردن است که به دلیل معماری صخره‌ای چشمگیرش مشهور است. پترا حدود قرن چهارم پیش از میلاد توسط نبطیان تأسیس شد و بعداً تحت کنترل امپراتوری روم درآمد.
ماجرای,واقعی,تخریب,معبد,سلیمان , ماجرای واقعی تخریب معبد سلیمان چیست؟
ماجرای واقعی تخریب معبد سلیمان چیست؟
جوزفوس فلاویوس مورخ یهودی، آتش‌سوزی و تخریب معبد سلیمان را امری کاملا تصادفی می‌خواند و می‌گوید شهر به تصرف رومی‌ها درآمد. اما واقعیت این است که معبد سلیمان به دست خود یهودیان تخریب شد.
فلسفه,عصر-هلنیستی,فلسفه‌هایِ-دورۀ-یونانی-‌مآبی,رواقی‌-گری,مکتبِ-سُتاوندی,مرگ-‌اندیشی,هارمونی,یکپارچگی,ساحت‌هایِ-مختلف-وجود-آدمی,فیلسوف,فیلسوف-رهایی,اپیکتتوس,اپیکتت,رضا-دانشمندی , اپیکتتوس؛ برده‌ای که فیلسوفِ رهایی شد
اپیکتتوس؛ برده‌ای که فیلسوفِ رهایی شد
اپیکتتوس باور داشت که «فلسفه»‌ را نباید توضیح داد، بلکه باید آن ‌را تَجسُّم بخشید و زیست و این مُیسّر نمی‌ شود مگر با «هارمونی» و «یکپارچگی» ساحت‌هایِ مختلفِ وجودِ آدمی [به تعبیر استاد «ملکیان»، سه ساحتِ «درونی»؛ باورها/ عواطف، احساسات و هیجانات/ خواست و اراده و دو ساحتِ «بیرونی» گفتار و رفتار].
سیونیک,کانون,بحران,قفقاز , سیونیک کانون بحران در قفقاز
سیونیک کانون بحران در قفقاز
کتاب نوین دکتر مجید کریمی با سرنام سیونیک کانون بحران در قفقاز (تاریخ و اهمیت راهبردی استان سیونیک ارمنستان و کشمکش بر سر دالان زنگزور ) در ۲۹ آذرماه ۱۴۰۲ به بازار کتاب آمد.‌
مفاهیم:,هنر,بیزانسی,چیست؟ , مفاهیم: هنر بیزانسی چیست؟
مفاهیم: هنر بیزانسی چیست؟
همشهری آنلاین - مهدی تهرانی: هنر بیزانسی در حقیقت شیوهٔ معماری و نقاشی و موزاییک‌کاری مختص امپراتوری بیزانس است که از قرن چهارم میلادی در بیزانس یا روم شرقی که پایتخت آن قسطنطنیه بود معمول شد و تا قرن پانزدهم میلادی در بسیاری از کشورها به خصوص سوریه، یونان، یوگسلاوی و روسیه متداول ماند.
انواع,تقویم,ها,در,جهان , انواع تقویم ها در جهان
انواع تقویم ها در جهان
تقویمی ارمنی ، تقویم مردم ارمنی است.ارمنستان نیز به منزلهٔ سرزمینی تاریخی و کهن از گذشته تا به امروز تقویم‌های متنوعی داشته‌است.

نظرات نویسندگان در یادداشت‌ها لزوماً بازتاب دیدگاههای «hayazd» نیست.