«خاچاتور آبوویان» انسانی پویا، نابغه و جستجوگر که ژانر ادبی جدید در ادبیات ارمنی ابداع کرد
خاچاتور آبوویان، روشنگری بزرگ، آموزگار، نوسینده و بنیانگذار ادبیات نوین ارمنی، سال 1809 در ایروان ارمنستان متولد شد، ابتدای جوانی که طلبهای بوده در سال 1828 با بورسیه دولت روسیه وارد دانشگاه دورپارت (جمهوری استونی کنونی)، میشود و بهمدت شش سال در محیط علمی و ادبی تحصیل کرده و پس از بازگشت مقام روحانیت را ترک و به تدریس و مدیریت آموزش در مدارس مشغول میشود. آبوویان، طلیعهدار مبارزهای بود که در نوشتههایش از زبان ارمنی امروزی (آشخارابار) به جای زبان ارمنی کهن یا کلاسیک (گرابار) بهره گرفت و از این رو، وی را آفریننده ادبیات مدرن ارمنی مینامند. تمام طول حیاتش مبازه کرد برای کاشتن بذر فرهنگی نو و سراسر زندگی خود را وقف مبارزه در تمام عرصهها، اعم از زندگی اجتماعی و فرهنگی، آموزشی، روشنگری و نوآوری در زبان و ادبیات ارمنی کرد. وی تنها راه پیشرفت و رهایی از عقبماندگی اجتماعی و فرهنگی را در آموزش، بالا بردی سطح آگاهی و بیدار کردن هشیاری ملی – میهنی مردمش میدانست. آبوویان، مترجمی توانا بود و بر زبانهای فرانسه، آلمانی، انگلیسی، روسی و لاتین کاملاً مسلط.
وی علاوه بر خلق شعر، نوول، رمان و درام، کتابهای درسی – تربیتی برای نسل آینده نیز تألیف کرد. خاچاتور آبوویان، انسانی پویا، نابغه و جستجوگر تحقیقات دامنهداری در زمینههای هنر کلامی مردمش انجام داد و با تکیه بر تواناییش توانست چندین ژانر ادبی جدید در ادبیات ارمنی ابداع کند. با بنیان چنین ادبیات نوینی، پایههای مستحکمی برای نویسندگان و شاعران نسلهای آینده به وجود آمد، تا آنها نیز بتواند از این دیدگاه نوین بهره برده و از آن در آثار خود استفاده کنند. او پنجرهای نو به سمت ادبیات نوین ارمنی باز کرد که از نظر موضوع، بان و قهرمانسازی، شخصیتسازی و شخصیتپردازی از آثار دیگر نویسندگان از نسلهای گذشته تفاوتهای بسیاری دارد. در آثارش به نژاد و ملتشناسی اشاره شده؛ مسائلی که تا قبل از وی در هیچ اثر ادبی اشاره نشده یا بهطور مشخص در آثار دیگر نویسندگان مورد بحث قرار نگرفته بود. از این رو، مبازره نسبتاً سختی بین اقشار و ذهنیتهای مختلف جامعه بر سر تحولانی در زبان در گرفت؛ و بهعنوان یک چالش جدی به تمامی عرصههای فرهنگی و اجتماعی جوامع ارامنه کشیده شد. در آثار ادبی آبوویان، بهصورت واضحتری به نقد و انتقاد شرایط حاکم در جامعه پرداخته شده. در اولین آثارش که به زبان ارمنی کهن (گرابار) نوشته شده، میتوان بهخوبی مشخصههای رمانتیسم را در آنها پیدا و احساس کرد.
تحولات مهم و تأثیرگذاری در بین قرنهای 18 و 19 بر ملت ارمنی گذشت؛ در این دوران شعرا و نویسندگانی چون خاچاتور آبوویان برخواستند که به زبان مردمی شعر سرود و زبان و ادبیات ارمنی را تحولی بزرگ بخشیدند. وی توانست زبان گفتاری و نوشتاری ادبیات ملت ارمنی را یکی کند. این مسلئه مهم، که زبان گفتاری ارامنه با زبان نوشتاری آنها در آن زمان متفاوت بوده، باعث ایجاد شکاف عظیمی میان مردم و ادبیات شده بود. علما و نویسندگان اگر در زمینه علمی و پژوهشی کارهای ارزندهای ارائه داده بودن، ولی در حوزه ادبیات مدرن چندان موفق نبودن. آنها معمولاً گذشتهنگر و آثار ادبی خود را با زبان ارمنی کلاسیک (گرابار) مینوشتند و متعهد به مترجمان و مؤلفان قرن پنجم (قرن طلایی برای زبان ارمنی) بودن. اما، واقعیت آن بود که، این زبان در طی سالها دستخوش تغییرات شده بود، که در شرایط نامناسب فرهنگی تحتتأثیر زبان اقوام دیگر بهویژه فارسی و ترکی رو به تغییر بود و متاسفانه چنان با گویشهای محلی درآمیخته بود که دیگر در شکل اصیل و دیرینه خود برای مردم عادی مفهوم نبود.
آبوویان معتقد بود، ادبیات باید با خواستههای روز مردم همخوانی داشته باشد تا بتوانند مخاطب جذب کند و از این اندیشه پیروی میکرد که: «تنها هنری میتواند زنده و پویا باشد که به مردم بستگی داشته باشد». او نظریههای زیباشناسی ادبیات را منطبق با خواستههای جامعه برآورد و در آثارش تلاش کرده تا تأثیرات و احساسات میهنپرستانه و ملیگرایی را تا حدی جایگزین قواعد خشک و غیرقابل انعطاف مذهبی زمان خودش قرار دهد. در نوشتههای وی اندیشهها، دردها، زخمها و امیدهای مردم بهطور نابی متجلی شده است و پیام اصلی کارهای وی و میراث او برای ادبیات ارمنی در این فکر خلاصه میشود: «با زبان مردم، از زندگی مردم، برای مردم». و بهشدت از این مسئله حمایت میکرد که ادبیات و بهطور کلی هنر نباید تحتتأثیر قوانین مذهنی داوری و قرار گیرند. در جایی از او میخوانیم که انسان باید درد و رنج انسان دیگر را سبک کند و باید فقط عشق به همنوع، برابری و برادری را بهعنوان مذهب پذیرا باشد.
وی، بنیانگذار نوولنگاری ارمنی، روایتگری ادبی، رماننویسی و داستاننویسی برای کودکان است. و همچنین درامنویسی ماهر بود و در این زمینه نیز آثار بسیار مهم و ارزشمندی از خود به جا گذاشته است؛ میتوان او را نخستین رماننویس سکولار (کلمهای از ریشه لاتین سکولوم بهمعنای امور این دنیا و سکولاریسم یعنی اعتقاد به اصالت امور دنیوی؛ و جنبشی بهسوی مدرنیته) ارمنی نامید؛ در نهایت وی روزی زباندانی و دستورزبان را کنار گذاشت و آثارش را بههمان زبان محاورهای مردم زادگاهش نوشت؛ آبوویان، مشهورترین شاهکار ادبی خود به نام «زخم ارمنستان» را در سال 1841 خلق کرد، که این شاهکار حاصل خطرات نادیده انگاشتن دستورات زبانی بود و همچنین پایهگذار ادبیات نوین ارمنی. در این اثر میتوان ژانرهای کلایسک، رمانتیسم و رئالیسم را پیدا کرد؛ چرا که وی توانست با عبور از چهارچوبهای کلاسیک وارد قیدوبندهای رمانتیسم شود و با پشتسر گذاشتن این قیدوبندها وارد قوانین رئالیسم شود و این چنین توانست تصویر جدیدی از ادبیات را به جامعه ادیب دوست ارمنی معرفی کند. ولی این رمان مهم و باارزش چندید سال بعد، یعنی در سال 1858 منتشر میشود و در تمام این سالها دستنوشتههای رمانش بین دوستان و هوادارانش دستبهدست میگشت؛ سوای ارزشهای ادبی و اجتماعیاش، میتوان گفت: این کتاب نخستین رمانی بود که به سبک و سیاق اروپایی و با حالوهوای کاملاً بومی خلق شده.
این کتاب، داستانی است که نهتنها در زمینه زبانی، بلکه در بسیاری از مسائل ادبی و فرا ادبی راهگشا و راهنمای نسلهای بعدی شد. نویسنده در مقدمه این کتاب «بیانیه ادبیات نوین ارمنی» را اظهار داشته است. این رمان سرنوشت اندوهناک مردم ارمنی در زمان جنگ ایران و روسیه طی سالهای 1826 تا 1828 را روایت میکند. کتاب «زخم ارمنستان»، را از نظر شکل زبانی و محتوا میتوان اولین رمان تاریخی ادبیات مدرن ارمنی دانست. در این اثر وقایع تاریخی زندگی مردم ارمنی با تمام جزییاتش بهخوبی به تصویر کشیده شده است.. این کتاب تجسم تاریخ، فولکلور، زخمها، دردهای تاریخی مردم، آرزوها، آرمانهای انساندوستانه و میهنپرستانه و جذبه و شور مبارزه ملت ارمنی در راه نوزایی اجتماعی – سیاسی – فرهنگی است و همچنین وضعیت سخت جامعه ارمنی، درگیرهای پراکنده جامعهاش برای رهایی از شرایط ناعادلانه حاکم بر اجتماع از سوی دولتهای بیگانه بهطور بینظیری ترسیم شده. روایت داستان با ربوده شدت یک دختر ارمنی برای یک سردار ظالم آغاز میشود، که نتیجهاش قیامی به رهبری (آقاسی، قهرمان داستان)، میشود. مفهوم اصلی رمان بهتعبیری ادعای احساس شایستگی ملی – میهنپرستی و نفرت از ستمگری است. این مفاهیم تآثیر عمیقی بر لایههای وسیع جامعه ارمنستان داشت. قهرمان این رمان روح و روان ملی و آزادیخواهی و اراده خود را برای جنگ با فاتحان بیگانه نشان میدهد. در قسمتی از رمان قهرمان میگویید: «زندگی خود را واگذار کنید، ولی هرگز سرزمین مادری خود را از دست ندهید». آبوویان، در زمان خلق این اثر بهشدت تحتتأثیر شرایط و جو قالب در جامعه و اساسنامهای که در سال 1836، قدرت سیاسی کاتولسیهای ارمنی را کاهش و سال 1840، که قسمتی از مرزهای ارمنستان به روسیه تزاری واگذار میشد، قرار داشت. ولی، اگر از این تأثیرات بتوان چشمپوشی کرد، در این رمان میتوان عناصر رمانتیسم و واقعگرایی را که در هم تنیده شدهاند را بهخوبی دید. چهرهها و حوادث قید شده در این شاهکار، جزی از مستندات تاریخی محسوب میشوند. او در این کتاب تنها راه رهایی از این نابرابری، رنج و بیعدالتی را در اتحاد جامعه پیشبینی میکند و در ادامه راه این اتحاد را در مبارزه با سلاح دانش و آگاهی میداند. در این کتاب وی، اعتقاداتش را بازبانی بازگو میکند که باعث بیداری آگاهی جمعی جامعهاش میشود. وی همیشه تنها شیوه پیروزی بر بیعدالتی اجتماعی را در آگاهی و روشنگری مدنی میدانست. زبان و لحن کتاب بسیار عامه پسند و سرشار از نوآوریهایی از نظر زیباشناسی، جامعهشناسی و تصویرسازی است؛ زیرا همانگونه که در پیش رفت، وی بنیانگذار ادبیات نوین ارمنی است و از این رو، تصویرسازیها و تجسمات بهکار رفته در این اثر بسیار نو و جذاب بوده و هستند.
خاچاتور آبوویان، به تمام معنا یک روشنگر بود و بنای آن را داشت که تمامی ارکان دینی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ارمنستان را دگرگون کند. او در کنار تدریس، در زمینههای مختلفی مقاله و کتاب درسی و برای زبان ارمنی مناسب با ادبیات نوین دستورزبان جدید نوشته است. ولی، در این میان دغدغه اصلیاش ایجاد ارتباط زبانی با عامه مردم بوده. او که به چندین زبان اروپایی و منطقهای مسلط بود، احساس میکرد در ارتباط با مردمی که در راه بهروزی به مبارزه برخواستهاند، زبانشان بسته است. پس از آبوویان، زبان جدید ارمنی براساس دو گویش ایروانی و استانبولی و در دو شاخه شرقی و غربی در طی چندید دهه، با قلم دهها نویسنده و شاعر به تدریج از عناصر بیگانه پالوده و براساس داشتن گنجینه واژگانی غنی در دوران پیشین و در تماسی نزدیک با ادبیات روسی و اورپایی، ادبیاتی زنده و پویا ره بهوجود آمد.
خاچاتور آبوویان، اولین ارمنی بود که بهطور جدی مردمنگاری علمی را مورد مطالعه قرار داده؛ شیوه زندگی، آدابورسوم دهقانان و شهرکنشینان بومی را جمعآوری و مطالعه کرد. آبوویان، همراه با فردریش پاروت (طبیعتدان و سیاح آلمانی ساکن بالتیک)، در سال 1829، با دو سرباز روس و دو روستایی محلی با اجازه کتبی از تزار روسیه برای نخستینبار، به رشته کوههای آرارات صعود میکند. (رشته کوه آرارت واقع در شمال شرقی کشور ترکیه کنونی و در کتاب آفرینش عهد عتیق، از آرارات بهعنوان محل به خشکی نشستن کشتی نوح پس از توفان نام برده شده). پس از آشنایی با فردریش پاروت بهشدت تحتتأثیر وی و ادبیات و رمانتیسم آلمانی قرار میگیرد و از این طریق موفق میشود ارتباطات گستردهای با روشنفکران و متفکران اورپایی داشته باشد. وی، آثار هومر (شاعر یونان باستان)، گوته (شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش، محقق، انسانشناس، فیلسوف وسیاستمدار آلمانی)، فردریش شیلر (شاعر، نماشینامهنویس، فیلسوف و پزشک و مورخ آلمانی)، نیکولای کارامیزین (نوسنده، مورخ، شاعر و منتقد روسی) و آیوان کریلوف (حکایتنویس روس) را به ارمنی ترجمه کرده است.
آثار دیگر آبوویان، پر از طنز است که به بهترین وجه توانسته شرایط بوروکراسی روسیه یا همان دیوانسالاری را در آنها ترسیم کند. موضوعات که به ناحق به مردمش وارد شده است.آثارش را از مجامع عمومی میگرفت و از آنها اقتباس میکرد. موضوع اصلی نوشتههای وی همچنان بیعدالتی، انحطاط اخلاقی و ستمهایی است
و در نهایت، در دوم آوریل سال 1848، خاچاتور آبوویان، صبح از منزل خارج و دیگر به منزل باز نمیگردد؛ حتی جسد وی نیز پیدا نمیشود و تاکنون هم دلیل مرگ او کاملاً نامعلوم باقی مانده است. برخی گمانهزنیها حاکی از این است که دشمنانی داشته برای داشتن دیدگاههای اجتماعیاش از این رو، از سوی روسها کشته شده. برخی بر این باوراند که از سوی کلیسای وقت برای اندیشههای نوگراییاش کشته شده و برخی نیز بر این باور را دارند که خودکشی کرده است. ولی دلیلی مرگ هر چه بود، این حقیقت را کتمان نمیکند که جامعه ارمنی ادیب بزرگی را از دست داد که میتوانست با دیدگاه و باروهایش به رشد بیشتر ادبیات و زبان این ملت کمک کند.
وی تحصیلات خود را در رشته علومجتماعی به پایان رساند و چندین اثر به غیر از ارمنی به زبانهای روسی و آلمانی از خود به جا گذاشته است. او از جمله نویسندگانی است که هیچ یک از آثارش در زمان حیاتش به چاپ نرسیدهاند و هیچگاه نتوانست طعم تشویق و تحسین را بچشد. وی، که زندگی ادبی نسبتاً کوتاهی داشت، اما در سایه نبوغ ذاتیاش در همین مدت کوناه، شاهراه ادبیات نوین ارمنی را گشود، بنیانهای اساسی پیشرفت آینده آن را پیریزی کرد، اصول زیباشناسی آن را تعیین و زبان تودههای مردم که همان (آشخارابار) است را به زبان رسمی ادبی تبدیل کرد و پس از او شعرا و نویسندگان دیگر راه او را تکامل بخشیدند.
«آنی هوسپان»
منبع:chouk.ir