«ویلیام آرمن سارویان» عاشق دیگران و معتقد به آتیهای بهتر برای خود و دیگران بود
بهطور خاص، در ژانر داستان کوتاه، موضوع اجتماعیروانشناختیِ تازهای را ارائه داد که از نزدیک با واقعیت زمانومکان مربوط است. انگیزههای اخلاقی انسانگرایانه با صدای مدرن ادبیات، شخصیتهای جدید و بدونِ مانع در داستان، تفاوتهای ظریف پر از غزل و شوخطبعی، طبیعت و حقیقت، رنگ تصاویر و شخصیتپردازی از کارهای خلاقانه و تجربههایی بود که سارویان در نوشتههایش از آنها بهره جست. عمدتاً راوی در آثار او بهصورت مستقیم و صادقانه با مخاطب سخن میگوید؛ با زبانی که گویی از عمق قلب خواننده برخاسته است. صداقت، شفافیت و سادگی از ویژگیهای سبک نوشتاری اوست که در حیطۀ کلی ادبی، از سویی، با پدیدهای پیچیده و مشکلات ساختار ادبی و هنری روبهرو میشویم و از سوی دیگر، بهعنوان مخاطب حرفهای و منتقد ادبی با ترفندهای مدرن ادبیات آشنا؛ و سبک نوشتاری جدید خود را در خلق داستان کوتاه با سبک و استاندارد جهانی و آمریکایی ادغام کرد؛ او دربارۀ آدمی، تفکرات، احساسات و اخلاقیات آنها با دید و زبانی جدید صحبت کرد.
جذابیت آثارش وابسته به انسانی معمولی است همراه با غمها و شادیهای مختص به خودش که عاشق دیگران و معتقد به آتیهای بهتر برای خود و دیگران است. واقعاً اپیزودهایی از زندگی روزمرۀ مردم عادی را بازآفرینی کرده و به مبادی در بیان هنری عالی دستیافته؛ او دنیای درونی مخصوص به خود دارد که از عناصر فرهنگی اصیلاش برگرفته شده؛ بهسنتهای جامعۀ پدری خود احترام میگذارد و تلاش میکند تا به تاریخ مردم خود واقف شود. به هر روی، او احساسات ملی و روح زادگاه مادریاش را با آنکه سال 1908 در کالیفرنیای آمریکا متولد شده، در خود جاری نگهداشته. او را ادامه دهندۀ راه بینظیر، سنتهای هنری دموکراتیک میشناسند و سارویان نیز مانند پیروان این راه عمل کرد. ویلیام سارویان نویسنده مشهور جهانی در زمینه نمایشنامه، داستان کوتاه و رمان و از نویسندگان بسیار مهم و گرانقدر نسل خود بود. او سال 1934، در 26 سالگی، هنگامی که داستان کوتاهاش بنام «مرد جوان جسور در حال پرواز روی ذوزنقه»، در مجله استوری، با استقبال منتقدان روبهرو شد، وارد عرصه و صحنۀ ادبیات میشود؛ در طی چهارسال شش کتاب منتشر و سه نمایشنامه بهطور همزمان در برادوی اجرا کرد.
قهرمان داستانهای سارویان، بهویژه شخصیتهای چشمگیرش، کودکان و نوجوانانی هستند که بهعنوان نمادی از پاکی روح و اخلاص وارد ادبیات جهان (بهویژه ادبیات آمریکا)، شدهاند؛ در آثارش چنین شخصیتهایی بیانگر جهانبینی بشردوستانۀ نویسنده بهعنوان نماد شفافیتی است که سارویان از آنها بهخوبی بهره جسته. عمده قهرمانهای سارویان ارمنیانی هستند که با آدابورسوم ملی و با حافظۀ تاریخی میهن خود آشنااند و در نوشتههای سارویان تحتعنوان نمایندۀ وطن خود خلق و بهنمایش میآیند. البته مضمون وطن در آثار او، تصاویر منحصربهفرد افرادی است که سنتهای چندهزار ساله زادگاه خود را حفظ کردهاند و با استانداردهای مسطح سبک زندگی آمریکایی مغایرت دارد. جستوجوی انسان برای جایگاه خود و فراخوان زندگی، درام بدبختی و تنهایی او در جامعهای هماهنگ، تمسخر عملیگرایی وحشیانه، روح تجارت، مخالفت با واقعیت و رؤیا، آزادی و عزت درونیِ فرد، زیبایی احساسات انسانی، ایجاد عشق و درک آن، تماماً انگیزههایی است که در آثار سارویان تجسم شده. همچنین، انگیزههای تقابل واقعیت و رؤیای تجسمیافته در داستان، انگیزههای آزادی درونی، زیبایی دلسوزانه فرد، ایجاد عشق و مهربانی بهعنوان راهحلی جذاب در درماتولوژی او راهیافتهاند.
با اشتیاق خاصی دربارۀ چیزهایی مینوشت که بسیار ساده و معمولی بهنظر میرسند که عمدتاً افراد زیادی به این موضوعات، در جهان حقیقی، اهمیت نمیدادند؛ اما، در اعماق وجود آن سادگی، آنقدر خِرد درخشانی، عظمت فلسفی و احساسات و برداشتهای نهفتهای وجود دارد که مخاطب را متعجب میکند. سارویان حتی در نوشتههایش هم انسانها را قضاوت نمیکند؛ بلکه آنها را حمایت میکند و دوستشان دارد. آثارش سرشار از هزارویک نوع محرومیت است و قهرمان نوشتههایش هزارویک نوع مشقت را تحمل میکنند. شخصیتهای اصلی داستانهای سارویان، با چنان آتشی قلب خود را به امید گرم میکنند گویی عهد کردهاند تا ابد زنده بمانند؛ نمیخواهند بمیرند. آنها زندگی را ستایش میکنند و نه نفرین و سارویان نیز مانند شخصیتهای داستانهایش به بهبود جهان و بهبود وضع مردم اعتقاد دارد. داستانهای او گویی فاقد خشم و پوچگراییاند و تمثیل را بهخوبی در رمانهای واقعگرایانه خود ترکیب کرده است و نمایشنامههایش هم مانند داستانهایش گویی از عمق ضمیر شخصیاش نشئت گرفتهاند. سارویان نوشتههایی در باب تأملات و قضاوتها دربارۀ ادبیات، نقش هنر و اصول و مشکلات آن دارد که تأملپذیراند.
بحثوجدالهای زیادی در حیطۀ ادبیات و ساختار داستانی و اختلاف نظرهای زیادی دربارۀ نوع نثرنویسی میان او و نویسنده همعصراش همینگوی وجود داشت که به این جدالها مردم جامعه، مطبوعات و منتقدان دامن میزدند. از رفیقاش چارلی چاپلین درام را شناخت و به آن عشق ورزید؛ سارویان غالباً با چاپلین از ارمنستان صحبت میکرد. و خاطرههای نویسنده محبوب همعصر خود، برناد شاو را نوشت. البته از سال 1960، عمده کارهای او زندگینامهنویسی و خاطرهنویسی است که اختصاص داده شده به نویسندگان مهمی چون برناد شاو، توماس الیوت و جان اشتاینبک.
ویلیام سارویان در راههای پرپیچوخم جنگلهای انبوه ادبیات غرب بزرگ شد. همچون رودخانهای پر احساس دست بهخلق آثاری لبریز از عواطف انسانی زد؛ بخش بزرگی از شکوه و عظمت نوشتههایش را از طبیعت انسانی الهام گرفته؛ و با غرور، سلطه و عظمت در جهان ادبیات جایگاهی ماندگار برای خود بهوجود آورد. زندگیِ دشواری داشت و تناقضها و دشواریهای زندگیاش را عمیق درک و احساس کرد. همیشه این بار دشواری را با لبخند رضایتبخش تحمل میکرد. سارویان همیشه در زندگی واقعی خود مانند موج روحی که از تمایل بهیافتن چیزهای اجتنابناپذیر رنج میبرد، رنج برد؛ در برابر اسرار زندگی اغلب غیرمسلح و ناتوان بود؛ ولی در برابر شرارات زندگی بیشتر اوقات خوشبین.
ویلیام سارویان سال 1935، برای اولینبار به ارمنستان رفت. کارهای او تا امروز محبوباند؛ آثار سارویان «دوران زندگی تو»، برنده جایزۀ پولیتزر (1939) و برندۀ جایزه محافل درام نیویورک (1948) و برندۀ جایزۀ اسکار بهعنوان بهترین فیلمنامه. داستان «کمدی انسانی» او (1943)، به کارگردانی مگ رایان که در همان سال رقیب «زنگها برای چه کسی بهصدا در میآیند»، نوشته همینگوی بود.
سال 1979، به تالار مشاهیر تئاتر آمریکا راه یافت و تا زمان مرگ خود (1981)، بهنوشتن و انتشار آثارش ادامه داد. او مجموعهای از صدها کتاب، نمایشنامه، داستان کوتاه، شعر و ترانه از خود بهجا گذاشت.
سارویان همچنین هنرمندِ تجسمی استثنایی بود که آرشیو درخور توجه از نقاشیهای آبرنگ تهیه کرد. کارهای انتزاعی او تحتتأثیر نقاشی قلمموی چینی و اکسپرسیونیسم انتزاعی است که توسط جکسون پولاک تجسم یافته و همچنین از اثر خوشنویسی مارک توبی تأثیر پذیرفته. سارویان طی پنجاهسال صدها قطعۀ هنری خلق کرد. امروزه آثار هنری او متعلق به دهها موزه، در ایالات متحده و مجموعهداران خصوصی در سراسر جهان است.
«در دوران زندگی خود واقعاً زندگی کنید تا در مدت کوتاهی که در این جهان هستید بهغم و اندوه این جهان نیفزایید بلکه بالبخند به حیات و شادیِ بیپایان زندگی چیزی بیفزایید.» سارویان
مجموعه داستان کوتاهِ نام من آرام است؛ ترجمه بهزاد قادری نشر سپید سحر 1382، این کتاب سال 1940، منتشر شد و بهعنوان پرفروشترین کتاب بینالمللی شناخته شد.
نمایشنامهِ کشتار بیگناهان؛ ترجمه ژاله مساعد نشر گلمهر 1381
نمایشنامهِ دشت گرسنگان؛ ترجمه روحی افسر نشر گلمهر 1381
کتاب کمدی انسانی؛ ترجمه و نشر سیمین دانشور
«آنی هوسپیان»
منبع:chouk.ir