یادی از «آرامائیس وارطانی هوسپیان (آرمان)»
چه از منظر ابعاد اجتماعی با معرفی مؤلفههای مدرن تئاتر و سینما و چه از منظر آموزش (بازیگر تئاتر و سینما) و رواج روشهای ساخت و تولید و نمایش فیلم. این موفقیت و راز نهفته در آن را میتوان در این دیدگاه جستجو کرد که ارامنه در ایران سابقه سالها همزیستی و زندگی با اکثریت مسلمان را داشتهاند که این سابقه باعث نزدیکی هرچه بیشتر دیدگاههای اجتماعی – فرهنگی، انس و درک درست و متقابل شده و تمام این موارد برخواسته از نیازهای جامعهای است که از لحاظ هنری و فرهنگی در حال رشد و پیشرفت بوده؛ و ارامنه، البته که توانستهاند به این پیشروی سرعت بیشتری ببخشند و باعث بهتر دیده شدن فعالیتهای مرتبط به این زمینه شوند.
آرامائیس هوسپیان، که تماشاگران و دوستداران فیلم و سینما او را با نام هنری آرمان میشناسند، با حضورش در فیلمهای سینمایی رونق و جان تازهای به سینمای ایران داد. او نقش مهمی در گسترش و تعمیق روشهای بازیگری در سینمای
ایران از خود به جا گذاشته است. آرمان، که در سال 1299 در تبریز متولد شد هنرپیشه، کارگردان فیلم، تهیه کننده، نویسنده ایرانی ارمنیتبار است که در 25 سال فعالیت هنری خود در عرصه سینما در 55 فیلم نقشآفرینی کرد. آرمان، بهسبب شیفتگی که به تئاتر داشت، از همان نوجوانی، بازیگری را بهصورت غیرحرفهای پس از بازماندا از تحصیل، بهدلیل تعطیلی مدارس ارامنه در تبریز، آغاز و در نمایشنامههای زیادی ایفای نقش میکند و به روی صحنه میرود. پس از مهاجرت به تهران، کار خود را بهصورت نیمه حرفهای از باشگاه آرارات تهران شروع میکند؛ ولی چندی نمیگذرد که به ستاره فیلمهای سینمای ایران تبدیل میشود. در کنار اشخاصی چون ژوزف واعظیان، آرامائیس آقامالیان و ساموئل خاچیکیان که بعدها او یکی از بازیگران محبوب و پای ثابت فیلمهای خاچیکیان میشود و بهواسطه
آشنایی با خاچیکیان راهی برای ورود به سینمای ایران پیدا میکند، که این راه برایش توام با موفقیت بود.
«بازگشت» نخستین فیلم سینمایی آرمان است که ساموئل خاچیکیان کارگردانی آن را به عهده داشته. جمال امید، در کتاب (تاریخ سینمای ایران) دراینباره مینویسد: فیلم «بازگشت» همچنین معرف چهره جدیدی بهعنوان بازیگر به سینمای ایران بود. آرمان، با این فیلم درخشید. او مشکل لهجه داشت، اما بار دیگر با بهره از شیوۀ امتحان شده استفاده از دوبله همزمان، توسط کاظم محمودیان (دوبلور آرمان) این اشکال نیز برطرف شد. او همچنین در سال 1335 در نمایشنامه (دیوانه) نوشته رافی، به کارگردانی آرامائیس آقامالیان، در تالار کومیتاس باشگاه فرهنگی آرارات به روی صحنه میرود و ایفای نقش میکند.
آرمان، یکی از بازیگران شاخص دهههای 30 و 40 ایران بود. سبک بازی و طراحی تیپ و ویژگیهای ظاهری او برای خلق شخصیت در آن دههها بهعنوان معیاری برای تعیین بازیگر موفق و ناموفق محسوب میشد. زاون قوکاسیان، کارگردان، فیلمساز، منتقدی بزرگ و صاحب نظر سینمای ایران در این خصوص میگوید: آرمان، سطح توقع تماشاگران سینمای ایرانی را بالا برد و پیش از آنکه یک ستاره باشد در سینمای ایران، وزنهای در بازیگری به حساب میآمد.
او میتوانست نقشهای متفاوتی را از نظر تیپ بازی کند؛ تا قبل از او بازیگران مرد، به موهایشان روغن میزدند، با فرهای کرنلی و سیبیلهای داگلاسی (به یاد داگلاس فربنکس) و اگر موهایشیان صاف بود، با اصلاح سر مدل کلارک گیبل؛ اما آرمان، مرد دیگری بود، مردی با پیشانی بلند که جلو و حتی پشت سرش کمی خلوت، با شکمی برآمده و راه رفتنی که مخصوص و خاص خودش بود. آرمان، تمام این ظاهراً معایب را به حسنی برای خودش تبدیل میکند. او چیزی داشت که تنها بازیگران خاص داشتن. جذابیت. و همین جذابیت بود که او را از یک بازیگر عادی تبدیل به یک ستاره میکرد، او از این امتیاز به بهترین شکل استفاده و خود را متمایز نشان میدهد در عرصه سینمایی زمان خودش. البته متمایز هم بوده، چهرهاش خاصیتی داشت که روزنامههای آن دوران آن را (دیانامیک) توصیف میکردند. حتی بودن اشخاصی که معنای این کلمه را نمیدانستند ولی آرمان را میشناختن، هنرش را میستودن و او را در هر نقشی که بود باور میکردند. در سال 1342، جینا لولو بریجیدا (بازیگر محبوب و عکاس خبری ایتالیایی) در سینمای مهتاب تهران، به تماشای فیلم «جاده مرگ» آرمان مینشیند که تحسین او را برمیانگیزد. و در سال 1343 بهدلیل نمایش این فیلم در سینماهای لسآنجلس از سوی شهردار این شهر به او لقب (شهروند افتخاری) اهدا میشود. او موفق بود و این موفقیت همان گوهر کمیابی است که میتواند هر بازیگری را به ستاره تبدیل کند. از این جهت، او در سال 1344 جایزه بهترین بازیگر مرد سال را از نخستین فستیوال فیلمهای ایرانی برای بازی در فیلم «چهارراه حوادث» به کارگردانی خاچیکیان دریافت میکند.
آرامائیس هوسپیان، در دوران همکاریش با ساموئل خاچیکایان با کارگردانان دیگری همچون اسماعیل ریاحی و سیامک یاسمی همزمان همکاری داشته، که این همکاری برای او این فرصت را ایجاد میکنند که از جلد ترسناک و خشن فیلمهای خاچیکیان خارج شود تا با استعداد و چهره هنریش بتواند در دیگر فیلمها، شخصیتهای متفاوتی خلق کند؛ که این شخصیت جدید با فیلم (انسانها: به کارگردانی آرامائیس آقامالیان) شکل میگیرد و با فیلم (گنج قارون: به کارگردانی سیامک یاسمی) بزرگ میشود و کامل جان میگیرد و جا میافتد.
آرمان، چندان زود وارد سینما نشد، حضور دیرپای او را که میتوان از سال 1332 تا 1359 در نظر گرفت شامل اوج و فرودهای بسیاری بوده است. او بازیگر مشخص و تثبیت شدهای برای نقشهای آدمهای منفی، خشن و پدران سختگیر به حساب میآمد. معروفترین نقش او که در افکار عمومی تأثیرگذار و بهیاد ماندی شد (قاررون) در فیلم گنج قارون و متفاوتترینش نقش (استاد چشمهکار) در فیلم چشمه به کارگردانی آربی آوانسیان را میتوان برشمرد. چشمه، آشکارا فیلم متفاوتی به حساب میآمد برای زمان خودش که سالهای هنوز نیامده را پشتسر گذاشته بود؛ نشانی از یک نبوغ هنری و استعدادهای بهخوبی پرورش یافتهای که تا زمان بروز و درک عمومیشان هنوز چند سالی باقی مانده بود. نعمت حقیقی فیلمبردار فیلم چشمه در یک گفتوگویی که در سال 1380 داشت چنین نظرات خود را بیان کرد: فیلم چشمه، یک اقتباس کاملاً آزاد از یک رمان به همین نام نوشته «مگردیچ آرمن» نویسنده معاصر ارمنستان است. ریتم این فیلم با ریتم فیلمهای هالیودی متفاوت و اولین فیلم ایرانی است که برای ریتم در فیلم ارزش خاصی قائل است. تدوین چشمه براساس حرکات ظاهری اشخاص یا موضوع عمل نمیکند، بلکه براساس ضرب درونی و عملکرد ایجاد شده، شکل میگیرد.
آرمان، فیلمی به نام «عروس دریا» را کارگردانی و تهیهکنندگی میکند تا در این زمینه نیز توان خود را بیازماید؛ در این فیلم به جز خودش، ویگن و بهروز وثوقی نیز بازی کردهاند. فیلم عروس دریا، که اولین و آخرین فیلم ساخته آرمان است، سال 1344 در جشنواره بینالمللی فیلم مسکو به نمایش درآمد.
آرامائیس هوسپیان را بدون در نظر گرفتن وجه هنری و فنی فعالیتهایش، باید در رأس فهرست بازیگرانی قرار داد که معنای واقعی بازیگری در ایران را گسترش دادند. او طی 25 سال حضورش در سینمای ایران در 55 فیلم بازی کرد که در میانشان فیلم بد هم بوده؛ اما آرمان، در هیچ فیلمی بد بازی نکرد.
اولین کار بازیگری او در صحنه تئاتر با نمایشنامه (گیکور) نوشته هوهانس تومانیان نویسنده سرشناس ارمنی آغاز شد؛ آخرین فعالیت هنری او نیز بهعنوان بازیگر در سال 1359 با بازی در همین نمایششنامه به پایان رسد. آرامائیس وارطانی هوسپیان، در همان سال بر اثر بیماری در بارسلون اسپانیا در گذشت. پیکر وی را به تهران منتقل کردند و در آرامستان بوراستان به خاک سپردند. لوریک میناسیان (هوسپیان)، دختر فقید آرمان بود؛ که بعد از فوت پدرش توانست با چند نقش کوتاه در فیلمهایی چون: پردهآخر، دو نفر و نصفی، خانه خلوت، مجسمه، بوی پیراهن یوسف ایفای نقش کند. میناسیان نیز در سال 1383 درگذشت.
اخبار مرتبط
طومارهای شهر سنگی و رازهای دو هزارسالهای که فاش میکنند
پترا (Petra) یک شهر باستانی در اردن است که به دلیل معماری صخرهای چشمگیرش مشهور است. پترا حدود قرن چهارم پیش از میلاد توسط نبطیان تأسیس شد و بعداً تحت کنترل امپراتوری روم درآمد.
ماجرای واقعی تخریب معبد سلیمان چیست؟
جوزفوس فلاویوس مورخ یهودی، آتشسوزی و تخریب معبد سلیمان را امری کاملا تصادفی میخواند و میگوید شهر به تصرف رومیها درآمد. اما واقعیت این است که معبد سلیمان به دست خود یهودیان تخریب شد.
اپیکتتوس؛ بردهای که فیلسوفِ رهایی شد
اپیکتتوس باور داشت که «فلسفه» را نباید توضیح داد، بلکه باید آن را تَجسُّم بخشید و زیست و این مُیسّر نمی شود مگر با «هارمونی» و «یکپارچگی» ساحتهایِ مختلفِ وجودِ آدمی [به تعبیر استاد «ملکیان»، سه ساحتِ «درونی»؛ باورها/ عواطف، احساسات و هیجانات/ خواست و اراده و دو ساحتِ «بیرونی» گفتار و رفتار].
سیونیک کانون بحران در قفقاز
کتاب نوین دکتر مجید کریمی با سرنام سیونیک کانون بحران در قفقاز (تاریخ و اهمیت راهبردی استان سیونیک ارمنستان و کشمکش بر سر دالان زنگزور ) در ۲۹ آذرماه ۱۴۰۲ به بازار کتاب آمد.
مفاهیم: هنر بیزانسی چیست؟
همشهری آنلاین - مهدی تهرانی: هنر بیزانسی در حقیقت شیوهٔ معماری و نقاشی و موزاییککاری مختص امپراتوری بیزانس است که از قرن چهارم میلادی در بیزانس یا روم شرقی که پایتخت آن قسطنطنیه بود معمول شد و تا قرن پانزدهم میلادی در بسیاری از کشورها به خصوص سوریه، یونان، یوگسلاوی و روسیه متداول ماند.
انواع تقویم ها در جهان
تقویمی ارمنی ، تقویم مردم ارمنی است.ارمنستان نیز به منزلهٔ سرزمینی تاریخی و کهن از گذشته تا به امروز تقویمهای متنوعی داشتهاست.