کارگردان سینما چه میکند؟
نویسنده: کارشناس و پژوهشگر اجتماعی سارا عباسی
فیلمهای سینمایی همواره نقش مهمی را در رسانههای جهانی ایفا میکنند، برخی از فیلمها به تنها به عنوان نوعی سرگرمی هستند درحالی که فیلمهایی وجود دارند که میتوانند بیش از صدها کتاب در آگاهی و قوه تعقل انسان تاثیر بگذارند. بسیاری از فیلمها بودهاند که به عنوان نوعی انقلاب در زمان خود شناخته شدند و یا در جهت یک ایدئولوژی یا فلسفه خاصی بهکار گرفته شدهاند و حتی گاهی کارگردان از فیلم خود بهعنوان زبانی برای بیان فلسفه و زیست خود استفاده میکند.
آنچه که ما امروز به عنوان سرآغاز سینما و اولین فیلم تاریخ میشناسیم، فیلمیست به نام "خروج کارگران از کارخانه" که توسط برادران لومیر (مخترعین سینماتوگراف) در سال 1895 ساخته شد اما با این حال سینما تاریخچهای کهنتر دارد و از تجمیع هنرهای مختلف همچون نقاشی و رقص و تئاتر بوجود آمده است. سینما با گسترش توانست وارد جریانهای مختلف هنری و حتی اجتماعی شود و از دل آنها سبکها و مکاتب جدیدی در سینما بهوجود آمد. گذر سینما از خط زمانی ای که طی کرده است و تلفیق آن با فرهنگ ها و خطّه های متنوع و کشف و پی ریزی اصول و قوانین جدید که ماحصل تجربه های جدید و پیشرفت علم و فناوری بودند سبب شد تا از دل آنها ژانرهای مختلفی همچون ملودرام، مستند، کمدی، موزیکال، عاشقانه، تخیلی و... زاییده شود.
قدمت سینما در ایران به زمان مظفرالدین شاه قاجار و ورود نخستین دستگاه سینماتوگراف برمیگردد و اولین فیلم سینمایی بلند صامت ایران فیلم آبی و رابی است که در سال 1309 توسط اوانس اوهانیانس ساخته شد. در ایران نیز سبکها و جنبشهایی در حوزه سینما بهوجود آمدند که هم خود از سایر مناطق تاثیر گرفته و هم بر آنها تاثیر گذاشته است.
آنجه که ما باید درباره سینما همواره به یاد داشته باشیم این است که سینما هنری جمعیست و برخلاف اغلب هنرهای دیگر که هنرمند به تنهایی دست به ایجاد اثر هنری میزند، در سینما عوامل مختلف میبایست دست به دست یکدیگر دهند تا اثر هنری ایجاد شود، اما با این حال مرکز ثقل این گروه هنری و مهمترین شخص در ساخت و تولید فیلم سینمایی کارگردان است که با ذوق هنری و دانش تئوری خود هماهنگی میان عناصر و افراد مختلف ایجاد کرده و بر شیوه عمل اعضا نظارت دارد.
بجز کارگردان عوامل دیگری از جمله فیلمنامهنویس، تهیهکننده، تدوینگر، بازیگران، فیلمبردار، طراح صحنه و لباس، صدابردار، آهنگساز و... در ساخت فیلم دست دارند که هریک از آنها نیازمند داشتن ظرافت و توانایی بالا در هنری خاص خود هستند و کارگردان ملزم به داشتن دانشی کلی در آنهاست تا بتواند کیفیت آن را در کار خود بسنجد و همچنین میبایست بر تکنیکها و امکانات سینمایی تسلط کافی داشته باشد که بتواند این علم را در جایگاه خود و هدف هنری خویش استفاده کند تا در پایان اثری خوش ساخت و باارزش تولید کند.
یکی از اصلیترین وظایف کارگردان دکوپاژ یا تقطیع است، این وظیفه که شاید نیمی از وظایف کارگردان باشد، باید پیش از فیلمبرداری انجام شود و نتیجه آن در فیلمنامه دکوپاژ شده قابل مشاهده باشد. در این عمل کارگردان وظیفه مدیریت محل استقرار دوربین در صحنه و زوایای فیلمبرداری، نوع نورپردازی، اندازه تصویر و نماها، نوع حرکت دوربین، تعداد پلانهایی که برای نمایش یک موقعیت لازم است، نوع اتصال نماها به یکدیگر، هر صدایی که قرار است در صحنه شنیده شود، بازی بازیگران، زمان هر پلان و به طور خلاصه هر چیزی که باید در هنگام فیلمبرداری به آن توجه شود را دارد و میبایست به شکل کامل انجام گیرد که در هنگام فیلمبرداری کسی دچار سردرگمی نشود. شیوه دکوپاژ ضرباهنگ فیلم و حال و هوای آن را به تماشاگر منتقل میکند در حقیقت در سینما تصاویز و نماها زبان مدیوم هنری هستند و وظیفه انتقال روایت یا هدف کارگردان را بر عهده دارند اهمیت تقطیع در آن است که نقشهای کلی از راه و فرایند فیلمسازی به ما ارائه میدهد و ما میتوانیم بررسی کنیم که آیا تقطیه یا برش فنی ما برای موضوع و هدف سکانس مناسب است یا نه، برای مثال چه تقطیع بیشتر باشد یعنی طول نماها کوتاهتر باشد و از زوایای بیشتری فیلمبرداری صورت گیرد، ضرباهنگ فیلم نیز تندتر خواهد بود و برعکس آن برای انتقال حس سکون و ملال از نماهای بلندتر و ساکنتری استفاده میکنیم.
از دیگر وظایف کارگردان طراحی میزانسن است، وجه تمایز هنر سینما با هنر تئاتر نیز در حرکت نقطه دید بیننده و تفاوت نوع میزانسن آن است، میزانسن در تئاتر هر آن چیز است که در صحنه ظاهر میشود یعنی حرکت بازیگران و طراحی صحنه و لباس و دیالوگ های بازیگران و... اما در سینما میزانسن یعنی هر آن چیز که در مقابل دوربین اتفاق میافتدیعنی که در حقیقت میزانسن بسیار مفهومی گستردهتر پیدا میکند. در ابتدای تاریخ سینما میزانسنها میزانسنهایی تئاتری بودند (مانند فیلم های برادران لومیر) یعنی دوربین همانند مخاطب تئاتر در یک نقطه ثابت است و فیلم در مقابل آن اتفاق میافتد اما با گذشت زمان میزانسن های دیگری که کیفیات سینمایی دارند خلق شدند که از جمله آنها میتوان به میزانسنهای انتقالی، مثلثی، کرئوگرافی، استروسکوپیک و میزانسنهای مدرن و پست مدرن اشاره کرد، در این نوع میزانسنها دیگر تماشاگر مانند تئاتر ثابت نیست و اندازه و حرکت نماها دچار تغییر میشوند و کارگردان با آگاهی کامل بر آنها از آنان در جهت هدف خود استفاده میکند.
همانگونه که قابل مشاهده است سینما از هزاران موضوع ریز و درشت بهره میبرد و ایجاد هماهنگی بین آنها وظیفه شخص کارگردان است، در حقیقت کارگردان مانند آهنگسازی است که با تسلط بر روی عوامل علمی و تئوری دست به ایجاد یک قطعه موسیقی میزند و در آن بین نتها، فواصل، سازهای مختلف و سبکهای موسیقیایی نوعی هماهنگی و هارمونی وجود دارد که این موضوع باعث میشود اثر نهایی جذاب و گیرا شود.
یک کارگردان میبایست که از روحیهای جمعی برخوردار باشد و بتواند با مردم مختلف از اقشار مختلف ارتباط برقرارکند و علاوه بر آن بین افراد مختلف نیز ارتباطی خوب ایجاد کند و از بهوجود آمدن اختلافات میان کادر جلوگیری کند. هر کارگردان با هر اثر جدید وارد دنیای تاژهای میشود، او باید انعطاف کافی برای اختصاص تمام و کمال ذهن خود به آن موضوع و دنیا را داشته باشد و قوه خلاقه خویش را در جهت ایجاد اثری بدیع بهکار گیرد. او باید صبر کافی برای کار در شرایط غیر قابل اطمینان را داشته باشد و خود را برای هر اتفاقی که ممکن است در هنگام فرایند ساخت فیلم صورت بگیرد آماده کند و در صورت بروز اتفاقی ناگوار خود و روحیه خود را برای ادامه کار نبازد و علاوه بر این به تقویت روحیه تمام تیم کار کمک کند.
کارگردان درصورت آشنایی با مبانی سینمایی و اصول آن در وهله اول میتواند فیلمی با ساختار و فرم مناسب بسازد و با بکارگیری تصویر و کیفیات سینمایی محتوا خود را در آن بگنجاند و پس از تسلط کامل دست به نظریه پردازی و حتی ایجاد سبکهای شخصی خود کند که تمام این مراحل ملزم به برداشتن گامهای اولیه صحیح در زمینه سینماست. کارگردان اثر هنری را با کمک عوامل و عوامل به رهبری کارگردان نتیجه نهایی را ارائه میکنند.
اخبار مرتبط
طومارهای شهر سنگی و رازهای دو هزارسالهای که فاش میکنند
پترا (Petra) یک شهر باستانی در اردن است که به دلیل معماری صخرهای چشمگیرش مشهور است. پترا حدود قرن چهارم پیش از میلاد توسط نبطیان تأسیس شد و بعداً تحت کنترل امپراتوری روم درآمد.
ماجرای واقعی تخریب معبد سلیمان چیست؟
جوزفوس فلاویوس مورخ یهودی، آتشسوزی و تخریب معبد سلیمان را امری کاملا تصادفی میخواند و میگوید شهر به تصرف رومیها درآمد. اما واقعیت این است که معبد سلیمان به دست خود یهودیان تخریب شد.
اپیکتتوس؛ بردهای که فیلسوفِ رهایی شد
اپیکتتوس باور داشت که «فلسفه» را نباید توضیح داد، بلکه باید آن را تَجسُّم بخشید و زیست و این مُیسّر نمی شود مگر با «هارمونی» و «یکپارچگی» ساحتهایِ مختلفِ وجودِ آدمی [به تعبیر استاد «ملکیان»، سه ساحتِ «درونی»؛ باورها/ عواطف، احساسات و هیجانات/ خواست و اراده و دو ساحتِ «بیرونی» گفتار و رفتار].
سیونیک کانون بحران در قفقاز
کتاب نوین دکتر مجید کریمی با سرنام سیونیک کانون بحران در قفقاز (تاریخ و اهمیت راهبردی استان سیونیک ارمنستان و کشمکش بر سر دالان زنگزور ) در ۲۹ آذرماه ۱۴۰۲ به بازار کتاب آمد.
مفاهیم: هنر بیزانسی چیست؟
همشهری آنلاین - مهدی تهرانی: هنر بیزانسی در حقیقت شیوهٔ معماری و نقاشی و موزاییککاری مختص امپراتوری بیزانس است که از قرن چهارم میلادی در بیزانس یا روم شرقی که پایتخت آن قسطنطنیه بود معمول شد و تا قرن پانزدهم میلادی در بسیاری از کشورها به خصوص سوریه، یونان، یوگسلاوی و روسیه متداول ماند.
انواع تقویم ها در جهان
تقویمی ارمنی ، تقویم مردم ارمنی است.ارمنستان نیز به منزلهٔ سرزمینی تاریخی و کهن از گذشته تا به امروز تقویمهای متنوعی داشتهاست.