مطالعات زبانشناختی همریشگی ایرانیان را آشکار میکند حفظ تمامیت ارضی با تکیه بر مفهوم «ایرانی بودن»
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- علیرضا دولتشاهی؛ لهستانشناس، پژوهشگر علوم انسانی و مترجم: چیستی «ایرانشناسی» را میتوان در قیاس با دانشهای دیگری چون «جامعهشناسی» و یا «زبانشناسی» تعریف و باز تعریف کرد. به این معنا آنگونه که در جامعهشناسی در پی توصیف «جامعه» هستم، توصیفی که گاه از زاویههای گوناگون صورت میگیرد. مثلا از زاویه تاریخی، سیاسی، توسعه و... در «زبانشناسی» نیز با پدیده «زبان» به طور عام روبهرو هستیم. جدا از نوع زبان، آن پدیده را از زوایای گوناگون بررسی میکنیم. مانند زبانشناسی تاریخی، آواشناسی، معناشناسی و گاه زبانشناسی آموزشی. پس در موضوع «ایرانشناسی» که بیشتر دوست دارم از آن با عنوان «مطالعات ایرانی» یاد کنم، در پی توصیف مفهوم «ایران» هستیم.
اما پرسش این است که آیا در «ایران»، خواه به مفهوم «گستره فرهنگی» آن و خواه تنها به مفهوم «گستره سیاسی» به کار بریم، امکان بروز و ظهور دانشی تحت عنوان «ایرانشناسی» یا «مطالعات ایرانی» وجود دارد؟ پاسخ من البته همیشه به این پرسش منفی بوده و هست. چرا که گستره شمول معنایی این مفهوم، یعنی«توصیف ایران»، حوزههای مطالعاتی دیگری را مانند «تاریخ»، «ادبیات»، «جامعهشناسی»، «مردمشناسی»، «زبانشناسی»، در شکل «در زمانی» و «این زمانی» و حتی مطالعات دینی و زبانی پیش از اسلام در ایران را شامل میشود که نگفته خود آشکار است که این حوزهها هر یک رشتههای مطالعاتی تثبیت شدهای در نظام آموزش عالی امروز ایران به شمار میروند.
درباره نقش ایرانشناسی در حفظ یکپارچگی ایران زمین، این درست است که واژه «ایران» پیشینهای بس دور در «زبان»، «ادبیات» و «تاریخ» ما دارد که در تقابل با مفهوم «انیران» معنا میشود. اما به باور من، نخست باید این پرسش را طرح کرد که «ایرانی» کیست؟ پاسخ این پرسش ما را به مفهوم دیگری یعنی «ملت» میرساند. در روند استفاده از این مفهوم یعنی «ملت» طی تاریخ کاربرد زبان فارسی نو، دستکم با یک «نقطه عطف» معنایی روبهرو هستیم. این تحول معنایی از نتایج نه «انقلاب» بلکه «گفتمان مشروطیت» در ایران است. این نقطه عطف در حقیقت تحول معنایی واژه «ملت» از مفهوم «امت» به آن معنایی است که در دوران «مدرن» از واژه فرانسوی «ناسیون» فهم میشود.
امروز و در روزگار ما اگر به دم دستترین واژهنامه زبان فارسی، یعنی «فرهنگ معین» رجوع کنیم، درمییابیم که برای «ملت» چهار معنا بیان شده است. شگفتا که دو معنای نخست آن، هنوز همان فهم پیش از «گفتمان مشروطیت» است. دو معنای نخست عبارتند از: «دین، آیین، شریعت» و «پیروان یک دین». به عنوان نمونه اگر ترجمه «عبدالرزاق دنیلی»، مترجم نامدار عصر «ناصری» از سفرنامه «تادئوش یان کروشنسکی» را مطالعه کنیم، در آغازش چنین آمده «در زمان دولت شاه سلطان حسین صفوی شخص سیاحی از ملت مسیحیه در عالم سیاحت به اصفهان آمده مدتی در آنجا قریب به بیست و شش سال متوقف و ناظر اوضاع بد و نیک جهان بوده». در این بازگفت آشکارا کاربرد واژه «ملت» را مترادف با مفهوم «امت» در مییابیم.
اما پرسش این است که آیا در «ایران»، خواه به مفهوم «گستره فرهنگی» آن و خواه تنها به مفهوم «گستره سیاسی» به کار بریم، امکان بروز و ظهور دانشی تحت عنوان «ایرانشناسی» یا «مطالعات ایرانی» وجود دارد؟ پاسخ من البته همیشه به این پرسش منفی بوده و هست. چرا که گستره شمول معنایی این مفهوم، یعنی«توصیف ایران»، حوزههای مطالعاتی دیگری را مانند «تاریخ»، «ادبیات»، «جامعهشناسی»، «مردمشناسی»، «زبانشناسی»، در شکل «در زمانی» و «این زمانی» و حتی مطالعات دینی و زبانی پیش از اسلام در ایران را شامل میشود که نگفته خود آشکار است که این حوزهها هر یک رشتههای مطالعاتی تثبیت شدهای در نظام آموزش عالی امروز ایران به شمار میروند.
درباره نقش ایرانشناسی در حفظ یکپارچگی ایران زمین، این درست است که واژه «ایران» پیشینهای بس دور در «زبان»، «ادبیات» و «تاریخ» ما دارد که در تقابل با مفهوم «انیران» معنا میشود. اما به باور من، نخست باید این پرسش را طرح کرد که «ایرانی» کیست؟ پاسخ این پرسش ما را به مفهوم دیگری یعنی «ملت» میرساند. در روند استفاده از این مفهوم یعنی «ملت» طی تاریخ کاربرد زبان فارسی نو، دستکم با یک «نقطه عطف» معنایی روبهرو هستیم. این تحول معنایی از نتایج نه «انقلاب» بلکه «گفتمان مشروطیت» در ایران است. این نقطه عطف در حقیقت تحول معنایی واژه «ملت» از مفهوم «امت» به آن معنایی است که در دوران «مدرن» از واژه فرانسوی «ناسیون» فهم میشود.
امروز و در روزگار ما اگر به دم دستترین واژهنامه زبان فارسی، یعنی «فرهنگ معین» رجوع کنیم، درمییابیم که برای «ملت» چهار معنا بیان شده است. شگفتا که دو معنای نخست آن، هنوز همان فهم پیش از «گفتمان مشروطیت» است. دو معنای نخست عبارتند از: «دین، آیین، شریعت» و «پیروان یک دین». به عنوان نمونه اگر ترجمه «عبدالرزاق دنیلی»، مترجم نامدار عصر «ناصری» از سفرنامه «تادئوش یان کروشنسکی» را مطالعه کنیم، در آغازش چنین آمده «در زمان دولت شاه سلطان حسین صفوی شخص سیاحی از ملت مسیحیه در عالم سیاحت به اصفهان آمده مدتی در آنجا قریب به بیست و شش سال متوقف و ناظر اوضاع بد و نیک جهان بوده». در این بازگفت آشکارا کاربرد واژه «ملت» را مترادف با مفهوم «امت» در مییابیم.
آیا هنوز مفهوم «ملت» در معنای مدرنش در اذهان تمام ایرانیان حضور دارد؟ آیا حتی «گفتمان مشروطیت» که به شکل «انقلاب مشروطیت» بروز و ظهور یافت نیز توانست مفهوم مدرن «ملت» و «برابری شهروندان» را محقق کند؟ این پرسشیهایی است که باید به آنها پاسخ داد. با مراجع به متن «قانون اساسی مشروطیت» و «متم آن» با شگفتی میتوان دریافت که آن قانون و متمم آن نیز از این درک اگر نه بیبهره که کمبهرهاند. در هیچ اصل از «پنجاه و یک» اصل «قانون اساسی مشروطیت» و «یکصد و هفت» اصل «متمم» آن، ذکری از چیستی زبان و چگونگی خط رسمی ایران نیست. اما آنچه شگفتتر مینماید اصل «پنجاه و هشت» متمم آن است. با مراجعه به متن «قانون اساسی جمهوری اسلامی» میتوان در اصل «پانزدهم» مشاهده کرد که زبان و خط رسمی کشور تعریف شده است و اصل «نوزدهم» آن قانون، «همه مردم ایران را سوای رنگ، نژاد، زبان» مساوی دانسته شده است.
آنچه ضامن حفظ تمامیت ارضی ایران محسوب میشود در گرو نزدیکی و همدلی تمام شهروندان ایران است. ایران سرزمینی نیست که از «ملتها» و یا به تعبیر گروهی از «خلقها» شکل گرفته باشد. همریشگی مردم در گستره جغرافیایی که ایران مینامیم را «مطالعات زبانشناختی» آشکار میکند. برای مثال میتوان نزدیکیهای بسیار میان «کردی» و «بلوچی» یافت. از این رو «زبان فارسی» در معنای «نخ تسبیحی» است که این گروههای ایرانی را در زیر آسمان «ایران زمین» گرد هم آورده و بیشک همچنان گرد هم خواهد آورد. حفظ تداوم یکپارچگی ارضی ایران در درک درست از مفهوم «ایرانی» و یا به تعبیری «ایرانی بودن» است. بیشک باور به اصل «برابری میان تمام ایرانیان» به تداوم حفظ یکپارچگی واحد سیاسی مستقلی به نام «ایران» میانجامد.
بیشک تلاش در راه حفظ تمامیت ارضی ایران، تکیه بر مفهوم «ایرانی» دارد. مفهومی که بی هیچ تعارف از فهم مدرن «ملت» به دست میآید. فهمی که ریشه در «گفتمان مشروطیت» دارد و این گفتمان بیتردید برآمده از «گفتمان تجدد» است. این مهم را در بخشی از کارهایم پی گرفتهام. با پرداختن به ریشههای «گفتمان تجدد» در ایران. گفتمانی که بیشک میتواند و باید رنگی بومی داشته باشد. میتوانم به واپسین تالیف خود در این حوزه اشاره کنم. پژوهشی درباره «میرزا محمدخان مجدالملک سینکی» و رساله نامدار او یعنی «رساله مجدیه». این پژوهش در حقیقت ادامه راهی است که در آغازین سالهای دهه هفتاد خورشیدی با پرداختن به «میرزا یوسف مستشارالدوله» و رساله نامدار او یعنی «یک کلمه» آغاز شد.
اخبار مرتبط
طومارهای شهر سنگی و رازهای دو هزارسالهای که فاش میکنند
پترا (Petra) یک شهر باستانی در اردن است که به دلیل معماری صخرهای چشمگیرش مشهور است. پترا حدود قرن چهارم پیش از میلاد توسط نبطیان تأسیس شد و بعداً تحت کنترل امپراتوری روم درآمد.
ماجرای واقعی تخریب معبد سلیمان چیست؟
جوزفوس فلاویوس مورخ یهودی، آتشسوزی و تخریب معبد سلیمان را امری کاملا تصادفی میخواند و میگوید شهر به تصرف رومیها درآمد. اما واقعیت این است که معبد سلیمان به دست خود یهودیان تخریب شد.
اپیکتتوس؛ بردهای که فیلسوفِ رهایی شد
اپیکتتوس باور داشت که «فلسفه» را نباید توضیح داد، بلکه باید آن را تَجسُّم بخشید و زیست و این مُیسّر نمی شود مگر با «هارمونی» و «یکپارچگی» ساحتهایِ مختلفِ وجودِ آدمی [به تعبیر استاد «ملکیان»، سه ساحتِ «درونی»؛ باورها/ عواطف، احساسات و هیجانات/ خواست و اراده و دو ساحتِ «بیرونی» گفتار و رفتار].
سیونیک کانون بحران در قفقاز
کتاب نوین دکتر مجید کریمی با سرنام سیونیک کانون بحران در قفقاز (تاریخ و اهمیت راهبردی استان سیونیک ارمنستان و کشمکش بر سر دالان زنگزور ) در ۲۹ آذرماه ۱۴۰۲ به بازار کتاب آمد.
مفاهیم: هنر بیزانسی چیست؟
همشهری آنلاین - مهدی تهرانی: هنر بیزانسی در حقیقت شیوهٔ معماری و نقاشی و موزاییککاری مختص امپراتوری بیزانس است که از قرن چهارم میلادی در بیزانس یا روم شرقی که پایتخت آن قسطنطنیه بود معمول شد و تا قرن پانزدهم میلادی در بسیاری از کشورها به خصوص سوریه، یونان، یوگسلاوی و روسیه متداول ماند.
انواع تقویم ها در جهان
تقویمی ارمنی ، تقویم مردم ارمنی است.ارمنستان نیز به منزلهٔ سرزمینی تاریخی و کهن از گذشته تا به امروز تقویمهای متنوعی داشتهاست.