سفر سارویان به ایران (2)
سارویان به واسطه اقلیت ارامنه ساکن در ایران و ارتباط فرهنگی و اقلیمی در طی طالیان تاریخی، چهره ای شناخته شده محسوب می شود. برخی از آثارش نیز به زبان فارسی برگردانده شده است. او در تابستان سال 1351 (1972 میلادی) به ایران سفر کرد، به بزرگ ترین شهر شاعرخیز دنیا - شیراز – و به آرامگاه سعدی و حافظ و سپس به تخت جمشید رفت تا آثار تاریخی ایران را لمس کند. واراند گرجیان که به هنگام سفر ویلیام سارویان به ایران نوجوانی بود و در روز نامه ارمنی زبان آلیک خبرنگار بود، در شب ویلیام سارویان در بخشی از حکایت خود چنین از سارویان یاد کرد: « سارویان را در آن دوران « غول مهربان» لقب داده بودند و او به حشر و نشر با ارمنیان بسیار علاقمند بود و به ویژه با مردم عادی کوچه و بازار. یادم هست وقتی قرار شد او را تا محل اقامتش که در هتل نادری بود همراهی کنم، چشم سارویان به آب میوه فروشی های خیابان نادری افتاد و گفت دوست دارد آب میوه ای بنوشد. خیابان نادری ) جمهوری کنونی) در آن روزها بسیار شلوغ بود و محل رفت و آمد روشنفکران و نویسندگان ایرانی و من دلم نمی خواست که کسی سارویان را در حال نوشیدن آب میوه کنار خیابان ببیند. به او پیشنهاد کردم که به کافه فیروز برویم که در همان نزدیکی بود و پاتوق نویسندگان و شاعران آن روزگار. اما او قبول نکرد و گفت که این آب میوه های گوشه خیابان را بیشتر خوش دارد و برایم حکایت کرد که از زمان روزنامه فروشی در خیابان ها همیشه هوس آب میوه و شیرینی هایی را می کرده که دستفروش ها در خیابان ها عرضه می کردند و حالا هم که از آن سال ها بسیار دور شده باز هم از آن ها لذت می برد.»
سارویان نویسنده ای پرکار بود و به نوشتن خاطرات و زندگینامه دلبستگی فراوان داشت. نثر شاعرانه در زندگینامه نویسی از ویژگی های بارز این نویسنده آمریکایی است. ۲۵ نمایشنامه، بیش از ۲۵ رمان و ده ها داستان کوتاه در کارنامه نویسندگی او جای گرفته است در ادامه به برخی از این آثار اشاره می کنیم
نام من آرام است، مجموعهای شاد و بدیع از این داستانهایی است که شخصیت اصلی آنها، آرام گاروقلانیان، پسر بچه ای شیطون و باهوش است که بسته به نظر خواننده، میتوان او را با سارویان یکی انگاشت یا جدا از او فرض کرد. نام من آرام است، حاوی داستانهایی جذاب و لطیف از زندگی آرام، پسربچهای است که در موقع ورود سیرک سیار به شهر از مدرسه فرار میکند و زندگی پرحادثهای را در پیش میگیرد
سارویان با تکیه بر این اندیشه که یکی از علل جنگ و خونریزی در جدا کردن راه سیاست و هنر از یکدیگر است به تصنیف چنین کتابی دست زده است.
کمدی انسانی شاید به دلایلی محبوب ترین اثر ویلیام سارویان باشد که در ایران نیز آن را سیمین دانشور در سال 1334 ترجمه و منتشر کرده است. کتاب کمدی انسانی داستان زندگی یک خانواده فقیر امریکایی در زمان جنگ است که به علت شرکتکردن تنها نانآور خانواده در جنگ وضع مادی آنها از بد به بدتر گراییده است. پسر چهاردهساله خانواده، هومر، با شغل نامهرسانی در تلگرافخانه، بهخانواده خود کمک میکند. هومر بهمناسبت شغل نامه رسانی ای که دارد تلگرافهایی را که حاوی خبر مرگ فرزندان خانواده هاست، پیام های مرگ و زندگی، عشق و امید را بهسراسر شهر ایثاکا می رساند. ضمناً، زندگی خودش را هم دارد. آرزوهای کودکانه خودش، حسدها و رنجها، انتظارها و عشق های خودش را. برادر کوچک هومر یولیسس، که چهار سال دارد، نیز برای خود دنیایی ساخته است. این دنیای کودکانه از حوادث رنگارنگ سرشار است. یولیسس در شهر کوچک ایثاکا به سیر و گشت مشغول است؛ به دام میافتد، یک بار گم میشود، ترس برش می دارد، سیاحت می کند و دنبال بچه های همسایه راه می افتد تا دستبرد آنها را به زردآلوهای کال درخت خانۀ آقای هندرسن تماشا کند.»
سارویان در کمدی انسانی رؤیا و واقعیت را به شیوه ای ماهر و دلنشین بیان کرده و آن را با کمدی الهی دانته مقایسه کردهاند. شخصیتهای نمایشنامههای او با وجود پاکی کودکی، گستاخ و یاغی هستند. سارویان خود درباره گستاخی و یاغیگری گفته است: «نمایشنامهنویس، همانند هر انسان دیگری در اعماق وجودش یک روحانی آنارشیست است. هیچ چیز و هیچ کس نمی تواند او را راضی کند. نمایشنامهنویس بهترین دوست و تنها دشمن خوب، بزرگ و واقعی همه انسانهاست. او نه با اجتماع همراه می شود و نه با آنها شادی می کند. نمایشنامه نویس راستین شورشی ای است که هرگز متوقف نمی شود.»
کمدی انسانی ابتدا به صورت فیلمنامه و برای فیلم تنظیم شده بود. در سال ۱۹۴۲ سارویان بنا به دعوت کارگاههای فیلمبرداری به هالیوود رفت تا فیلم کمدی انسانی زیر نظر خودش تهیه شود اما چون فیلم بردارها چندان توجهی به راهنماییهای او نکردند و به هر جهت جنبههای تجاری فیلم را هم در نظر داشتند بنابراین سارویان هالیوود را ترک گفت. اما این فیلم با شرکت «میکی رونی» تهیه شد و به بازار آمد و موفقیت بسیار نیز کسب کرد. چنانکه موفقیت فیلم از کتاب کمدی انسانی که بهترین اثر سارویان و یکی از آثار معروف عصر حاضر است کمتر نبود.
در دنیای نمایشنامه نویسی سارویان را بیش از هر چیز با نمایشنامۀ «دوران زندگی تو» می شناسند. همین نمایشنامه بود که جایزۀ پولیتزر را در ۱۹۳۹ از آن خود کرد و پس از آن جایزۀ منتقدان نمایش نیویورک از آن سارویان شد و در ۱۹۴۸ از روی این نمایشنامه فیلمی سینمایی با بازی جیمز کاگنی ساختند. سارویان در پاسداشت زندگی از زبان یکی از شخصیتهای"دوران زندگی تو" گفته است:«عمیق نفس کشیدن را بیاموز؛ در هنگام غذا خوردن طعم غذا را دریاب، و هنگامی که به خواب میروی به واقع بخواب. با تمام توان بکوش تا زندگی کنی، و وقتی میخندی با تمام وجود بخند.»
شاید بتوان عقیده سارویان نسبت به زندگی را در نمایشنامه "دوران زندگی تو"، از زبان یکی از شخصیتهایش شنید:«در دوران زندگی خود واقعاً زندگی کنید تا در مدت کوتاهی که در این جهان هستید به غم و اندوه این جهان نیفزایید، بلکه با لبخند به حیات و شادی بی پایان زندگی چیزی بیفزایید.»
شاید بشود گفت کمدی انسانی همچنان یکی از بهترین آثار سارویان است که در سال جاری نیز قرار است دومین اقتباس سینمایی از این رمان برجسته انجام شود. تام هنکس به همراه مگ رایان در این فیلم بازی می کند که اتفاقا اولین تجربه کارگردانی مگ رایان است که به نام ایتاکا [ایثاکا] تولید می شود