ترکیه خواب اتصال ترکیه از طریق نخجوان و ... به آسیای میانه را می بیند
ابراهیم کاراگول سردبیر روزنامه ینیشفق ارگان غیررسمی «آک پارتی» حزب حاکم ترکیه، در این روزنامه نوشت: «ایران دیگر هیچ مرزی با قره باغ ندارد و نباید اجازه داد با ارمنستان نیز، مرزی داشته باشد؛ باید نخجوان به آذربایجان متصل گردد و راه آسیای میانه باز شود. باید به دکترین تغییرناپذیر ایران و روسیه مبنی بر، جلوگیری از یکپارچگی دنیای ترک، پایان داد.»
دخالت پررنگ ترکیه در درگیریهای نظامی اخیر از شاخصهای مهمی است که نشان از توطئه در منطقه دارد و به حق موجب نگرانی جمهوری اسلامی ایران است، توطئه ای که به بهانه اختلافات سرزمینی و یا حتی قومی با بوق و کرنا نمایش داده میشود. رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری، چاووش اوغلو وزیرامور خارجه و حلوصی آکار رئیس ستاد کل ارتش ترکیه بعضا از مقامات رسمی جمهوری آذربایجان در تاکید به ادامه جنگ و خروج نیروهای ارمنی از مناطق اشغالی و قره باغ، سبقت می گیرند. این اظهارات رسمی در کنار حضور نظامیان مستشاری یا عملیاتی ترکیه در ستاد عملیات جنگ باکو و مشارکت افسران پهپادی ترکیه در عملیات نظامی علیه نیروهای ارمنی، ترکیه را بعنوان طرف اصلی این دعوا و آتش افروزی، معرفی می کند. انتقال مزدوران تکفیری از سوریه و لیبی به مناطق درگیری و تلاش برای پیشبرد سیاست فریبکارانه به منظور تحریک احساسات قومی در منطقه، از خطرناکترین اقدامات ترکیه است. انتقال بحران از شمال سوریه به مرزهای شمال غربی ایران و ایجاد کانون دائمی جنگ، پروژه بسیار خطرناک و شیطانی است که ایران باید آن را بسیار جدی گرفته و برای مقابله با ابعاد گوناگون آن آمادگی کامل و برنامه های پیش دستانه ای داشته باشد. باید گفت مقطع کنونی، دوره بازگشت ژئوپلتیک است و ترکیه همچون برخی از کشورهای جاه طلب دیگر، بدنبال گسترش نفوذ خود در مناطق پیرامونی بوده و نگاههای تاریخی را دنبال می کند.
بی دلیل نیست که کاراگول لبه تیز مقاله خود را متوجه ایران کرده و کینهجویانه روی مسائل داخلی ایران دست گذاشته و بدنبال ایجاد اختلاف و شرارت در منطقه در راستای سیاست توسعه طلبانه ترکیه در منطقه است. ترکیه بدنبال عملی کردن دکترین «حرکت به سوی شرق» است. اردوغان سالها پیش همزمان بر آتش افروزی در جنگ سوریه در مذاکرات با الهام علی اف عنوان کرده بود که پس از سوریه نوبت قره باغ است و به او قول داده بود که پس از فراغت از سوریه متوجه جبهه قفقاز جنوبی خواهد شد. نقشههایی که گاه و بیگاه ترکیه منتشر میکند و در مطبوعات رسمی مطرح میشود و سیاست ادعای ارضی بر پایه میثاق ملی مصوب ژانویه ۱۹۲۰ حاکی از خوابی است که آنکارا برای منطقه دیده است. بر این اساس است که کاراگول نوشت: «جنگ قره باغ تازه شروع شده و گام اول به حساب می آید.»
ترکیه بدنبال احیای امپراتوری عثمانی است، امپراتوری ای که همیشه به منطقه قفقاز و شمال غرب ایران چشم داشته و بارها طی تهاجمات نظامی علیه ایران و با کشتار شهروندان مناطق شمال غربی کشورمان، در دوره هایی هر چند موقت علاوه بر قره باغ و سرزمینهای شمال رود ارس، بخشی از خاک کشورمان را نیز اشغال کرده است. آنچه امروز موجب رویا پردازی و خوابهای شوم سردمداران ترکیه در منطقه شده و در مقاله کارگول تجلی یافته است، نتیجه ی بی کفایتی سران ایران در دوره های قاجار و حتی پهلویها بوده است. در دوره قاجار ایران پس از دو دوره جنگ با روسیه تزاری و انعقاد قراردادهای گلستان و ترکمنچای، سرزمینهای شمال ارس را از دست داد و در دوره ی پهلوی اول، خیانتی شد که زمینه ساز تهدیدات امروز علیه کشورمان است. اگر امروز ترکیه با نخجوان هم مرز است و خواب اتصال ترکیه از طریق نخجوان و ... به آسیای میانه را می بیند، بخاطر همین خیانتی است که در دوره ی پهلوی اول، شکل گرفت. البته برای اتصال به آسیای میانه همانطوریکه کاراگول توضیح داده، نیاز به اشغال بخشی از خاک ارمنستان است که ارتباط زمینی آن کشور را با ایران قطع کرده و پس از اتصال به باکو، «راه آسیای میانه باز می شود».
براساس عهدنامه ترکمنچای، رودخانه ارس بهعنوان مبنا و ملاک اصلی برای تشخیص مرز ایران و روسیه تزاری تعیین شده بود. اما از آنجا که در هنگام انعقاد عهدنامه ترکمنچای، روسیه تزاری بر کوه آرارات بزرگ و منطقه موسوم به ایگدیر (در غرب قلمرو ایران در منطقه آرارات کوچک) نیز حاکمیت داشت و در این منطقه هم رود ارس جاری نبود، نهر قرهسو از سرچشمه تا اتصال به رود ارس بهعنوان ابتدای خط مرزی ایران و روس تعیین شد. پس از التقای قرهسو به ارس، در مابقی مرز، رود ارس بهعنوان خط مرزی تعیین شد. یک سال پس از انعقاد عهدنامه ترکمنچای، پروتکل مرزی این عهدنامه نیز تنظیم شد و براساس این پروتکل، علائم مرزی نصب شد.
حتی اگر هم بپذیریم که مبادله ای صورت گرفته، باز با توجه به اینکه چنین مبادلهای به هیچروی دارای ارزش برابر نبوده و دره بارژگه به هیچروی تناسبی با آرارات کوچک و سایر مناطق استراتژیک جدا شده از خاک ایران نداشت، چنین استدلالی از اساس نادرست است. از سوی دیگر هر چند حل اختلافات ارضی ایران و ترکیه ضروری بود، ولی تمامی هزینه های این حل اختلاف متوجه ایران شد که به هیچ وجه توجیه پذیر نیست.
البته واگذاریهای پهلوی اول تنها به این منطقه محدود نبوده و بخشهایی از خاک کشورمان به افغانستان، ترکمنستان (در زمان شوروی) و عراق هم واگذار شده است. پهلوی دوم نیز در مسیر پدرش حرکت کرده و با واگذاری بحرین اقدامات پدرش را تکمیل کرد. امروز با این خیانتهای پدر و پسر، مشکلات و نگرانیهای زیادی بوجود آمده است. واگذاریهای پدر موجب خوابهای شوم ترکیه، آمریکا و رژیم صهیونیستی در مرزهای شمال غرب ایران علیه مردم کشورمان شده و واگذاریهای پسر، بحرین را به مثابه ی استخوانی در گلو تبدیل کرده که هم داستانی آن با آمریکا، رژیم صهیونیستی، ریاض و ابوظبی، علیه کشورمان بر کسی پوشیده نیست.
محمود اکبری
*کارشناس روابط بین الملل