نگاهی به آثار جلال آل احمد و زندگی او
نویسنده: کارشناس و پژوهشگر اجتماعی سارا عباسی
جلالالدین سادات آل احمد که با نام جلال آل احمد به شهرت رسید؛ فرزند سید احمد حسینی طالقانی در شهر تهران در سال 1302 در میان خانوادهای پرجمعیت چشم به جهان گشود. پدر او در مقام روحانیت بود و به همین سبب تمامی آرزوی پدر این بود که وی برمنسب و منش او راه پیدا کند. در همین راستا بود که پدر در تمامی دوران کودکی و نوجوانی او را با آموزههای دینی آشنا و همراه سازند. پدر جلال از این که او در مدارس دولتی نیز تحصیل کند خودداری نمود و بر این باور بود که مطالبی که در مدارس به دانش آموزان آموزش داده میشود آنها را از الهیات و مسائل دینی دور میکند. جلال آل احمد خود در نوشتههایش از این موضوع اینگونه یاد میکرده است، که پدرش پس از تحصیلات دوران ابتدایی او از اوخواسته است تا به بازار برود و کار کند اما او به دور از چشم پدر در دارالفنون شبانه ثبت نام کرده و ادامه تحصیل داده است.
جلال آل احمد پس از اتمام دوران تحصیل در دبیرستان هنگامی که سن او به آموزشهای عالی رسید، به پیشنهاد پدر برای تحصیل در رشتههای دینی راهی نجف شد. هر چند که هدف جلال از این سفر این بود که بتواند به بیروت برود و در آنجا تحصیل کند اما پیش آمد زمانه او را در نجف ماندگار کرد. هر چند که زندگی و تحصیل جلال در نجف مدت زیادی به طول نینجامید؛ اما او خاطرتی از خود درباره چندین ماه حضور خود در نجف نوشته است که در کتاب «کارنامه سه ساله»، یکی از آثار وی به چاپ رسیده است: «تابستان 1322 بود، در بحبوحه جنگ، با حضور سربازان بیگانه و رفت و آمد وحشت انگیز U.K.C.C و قرقی که در تمام جاده ها کرده بودند تا مهمات جنگی از خرمشهر به استالینگراد برسد. به قصد تحصیل به بیروت می رفتم که آخرین حد نوک دماغ ذهن جوانی ام بود و از راه خرمشهر به بصره و نجف می رفتم که سپس به بغداد والخ .... اما در نجف ماندگار شدم. میهمان سفره برادرم. تا سه ماه بعد به چیزی در حدود گریزی، از راه خانقین و کرمانشاه برگردم. کله خورده و کلافه و از برادر و پدر».
پس از بازگشت جلال از نجف اولین آثار از مخالفها و تعارضهایی که او با آموزههای دینی داشت نمایان شد. اعتقادات و تفکرات جلال با آنچه که در خانواده او مرسوم بود بسیار متفاوت و واکنشها و تضادهای بسیار زیادی بین او و پدر بوجود آمد. در سال 1323 جلال آل احمد با اعتنا به تفکرات و اعتقادات خودش به حزب توده ایران پیوست و به همین ترتیب از تمامی تفکرات مذهبی خود روی برگرداند. در دوران جوانی و شور و هیجان دوران بلوغ و در همین حین اوجگیری حرکتهای چپگرایانه باعث شد که علاوه بر عقاید جلال تمامی وجهه اجتماعی و ظاهری او تحت تاثیر اعتقادات او تغییر کند و جایگاه اجتماعی او و همنشینان او نیز تغییر کرد.
در کنار فعالیتهای اجتماعی و عضویت وی در حزب توده که مسئولیتهایی را برای او به دنبال داشت، زندگی ادبی جلال آل احمد با نوشتن داستان «زیارت» آغاز شد و بعدها این داستان در کتابی که مجموعهای از داستانهای کوتاه دیگر بود با عنوان «دید و بازدید» به چاپ رسید. جلال ادبیات فارسی را در دانشسرای عالی آغاز کرد و تا درجه دکتری آن را ادامه داد اما در اواخر دوران فراغت از تحصیل در مقطع از ادامه دادن ان امتناع کرد و به گفته خودش از آن بیماری شفا پیدا کرد. سپس در سال 1226 کتاب «از رنجی که میبریم» از آل احمد به چاپ رسید. این کتاب مجموعهای از ده داستان کوتاه بود. پس از این کتاب در یک سال بعد کتاب «سهتار» از او به چاپ رسید. پس از پایان کتاب سه تار آل احمد به ترجمه روی آورد و آثاری از کامو، ژید، داستایوفسکی و سارتر ترجمه و منتشر کرد.
آشنایی او با سیمین دانشور در همین سالها اتفاق افتاد و کتاب «زن زیادی» متعلق به همین دوران است. زندگی مشترک او با سیمین دانشور که خود زنی ادیب و تحصیل کرده بود یکی از اتفاقات مهم در زندگی هر دو این شخصیتها به حساب می آید. زندگی این دو عاشقانه آغاز گشت و هر یک در زندگی حرفهای یکدیگر تاثیر خودشان را گذاشتهاند.
در ادامه در طی سالهای 1333و 1334 کتاب «اورازان»، «تات نشینهای بلوک زهرا»، «هفت مقاله» و همچنین ترجمه کتاب مائدههای زمینی از او به چاپ رسید. در سال 1337 کتاب «سرگذشت کندوها» و «مدیر مدرسه» را چاپ کرد پس از دو سال نیز «جزیره خارک در یتیم خلیج» را به چاپ رساند. در فاصله بین سالهای 1340 تا 1343 کتابهای که از جلال آل احمد به چاپ رسیدهاند را میتوان از «نون و القلم»، «سه مقاله دیگر»، «کارنامه سه ساله»، «غرب زدگی» «سفر روس»، «سنگی بر گوری» یاد کرد. این فاصله یکی از دورههای پر از فعالیت جلال به حساب میآید. سپس در سال 1345 کتاب «خسی در میقات» را به چاپ رساند و نمایشنامهای از اوژن یونسکو به عنوان « کرگدن» را نیز منتشر و به چاپ رساند.
دوران فعالیتهای ادبی جلال بسیار مستمر و گسترده بود. وی در طی سالهای متمادی داستان نوشت و آثار بسیار زیادی را ترجمه کرد. به علاوه در تمام این دوران در بسیاری از مجلات و روزنامهها نیز مطالبی را مینوشت. او به عنوان آخرین آثاری که از خود برجای گذاشت میتوان «در خدمت و خیانت روشنفکران» و «نفرین زمین» و ترجمهای از «عبور از خط» را نام برد. این استمرار در نوشتن آثار او را از بسیار از نویسندگان هم عصر خودش متمایز کرده است. جلال آل احمد در اواخر عمر خود با مطالعات و تجربههای عرفانی خود به دیدگاهی معرفت شناسانه دست یافت و این موضوع او را به گوشهای فارغ از زندگی روزمره هدایت کرد. در تمامی دوران خلوت گزینی جلال به حقیقت وجودی خود و هستی میاندیشید و به یکی از روستاهای شمال کشور کوچ کرده بود. در نهایت در روز هفدهم شهریور ماه سال 1348 در سن چهل و شش سالگی از جهان چشم فرو بست. زندگی او هرچند کوتاه بود اما پر از داستانها و تجاربی بود که آثاری مهم در ادبیات فارسی را برای ما برجای گذاشت.
.