درنگی بر زندگی ادبی و هنری فروغ فرخزاد
در میان شاعران معاصر ایران فروغ فرخزاد به عنوان یکی از تاثیرگذارترین زنان شاعر این عصر به حساب میآید. سنتشکنی او چه در شعر و چه در منش ادبی و زندگی به عنوان مشخصه کاری او مورد توجه بسیاری قرار گرفته است؛ به گونهای که آثار ادبی و هنری فروغ با توجه به عمر کوتاه او بسیار جالب توجه و تاثیرگذار بوده است. فروغ فرخزاد با نام کامل فروغالزمان فرخزاد در سال 1313 در شهر تهران چشم به جهان گشود. فروغ فرخزاد چهار برادر و دو خواهر داشت که کوچکترین برادر او فریدون فرخزاد در سالهای پیش از انقلاب اسلامی در شوهای تلویزیونی فعالیتهای هنری انجام میداد. پوران فرخزاد نیز مترجم، نویسنده و منتقد و پژوهشگر ادبی بود؛ اما سایر اعضا خانواده فرخزاد در حیطه ادبیات و یا هنر وارد نشدند.
از آنجاییکه پدر فروغ فردی نظامی بود، دوران کودکی او با سختگیریهایی که پدر برای آنها در نظر گرفته بود گذشت و فروغ پس از دل باختن به پرویز شاپور در سن 16 سالگی با او ازدواج کرد. پریوز شاپور از طنزپردازان عصر خود بود که فروغ به او دلبسته شد و نامههای عاشقانهای میان آنها رد و بدل شد. این نامهها هم اکنون در کتاب اولین تپشهای عاشقانه قلبم به چاپ رسیده است.
عمر ازدواج فروغ و پرویز شاپور آنقدرها طولانی نبود. ثمره این ازدواج فرزند فروغ فرخزاد کامیار بود. در سال 1334 در حالی که فرزند فروغ و شاپور سه ساله بود آنها از یکدیگر جدا شدند. شاید بتوان گفت که اولین جرقههای جدی در زندگی شعری فروغ در همان سالهای زندگی سه ساله او با پرویز شاپور در شهر اهواز شکل گرفت. پس از جدایی فروغ بسیار پریشان و آشفته حال بود و این احوالات وی در دفترهای اسیر و دیوار به خوبی نمایان است و نشان از این آشفتگی دارد.
در اوایل دوران جدایی فروغ از پرویز شاپور یکی از پرتنشترین و پرچالشترین دوران زندگی او به حساب میآید. در این دوران فروغ به یادگیری زبانهای دیگر پرداخت و نخسین سفرهای او به خارج از ایران شروع شد. او برای کسب تجربههای زیسته بسیار سفر کرد و با سفرهایی که به سایر کشورها داشت به صورت عینی بسیاری از مسائل و موضوعات را درک کرد. یکی از ویژگیهای اخلاقی فروغ همین علاقه سیری ناپذیر او به تجربه و یادگیری بود. وی در طول مدتی که از ایران و خانوادهاش دور بود نشانههایی از دلتنگی را با نوشتن نامههایی به فرزندش، تسکین میداد.
یکی از اتفاقات مهم و تاثیرگذار زندگی فروغ در سال 1338 دیدار و آشنایی او با ابراهیم گلستان بود. ابراهیم گلستان نویسنده ایرانی بود که در ادامه توجه و علاقه فروغ به سینما پای او را به عرصه سینما باز کرد. وی در سال 1338 برای مطالعه بیشتر درباره سینما به انگلستان رفت و حدود یک سال بعد در فیلم مستندی با موضوع خواستگاری ایفای نقش کرد. فیلم مستند اولی که فروغ در آن نقش داشت، به سفارش موسسه فیلم ملی کانادا ساخته شد. پس از اولین فیلم تا سال 1341 در فیلمهای کوتاهی به همراهی ابراهیم گلستان شرکت داشت. در سال 1340 نیز فیلمی با همراهی سهراب سپهری برای موسسه کیهان ساخت.
ازآنجاییکه فروغ فرخزاد در فیلم سازی نیز مانند شعرهای خود منحصر به فرد بود و تجربه شخصی او درباره موضوعاتی که به آنها میپرداخت در نوع کار او بسیار تاثیرگذاربود، تمامی آثار او نیز در نوع خود بدیع و ملموس است. فروغ در سال 1341 به تبریز رفت و با اقامت 12 روزه در جذامخانه بابا باغی مستندی با عنوان « خانه سیاه است» تهیه کرد. این فیلم در جشنواره بین المللی فیلم کوتاه اوبروهاوزن مقام اول به عنوان بهترین فیلم این جشنواره از آن خود کرد. فروغ مدت زمانی که در تبریز و در جذام خانه بابا بافی اقامت داشت حسین منصوری را که با پدر و مادر خود در آنجا زندگی میکرد، به فرزندخواندگی پذیرفت و با خود به تهران آورد. در همین حین بود که مجموعه تولد دیگر در بیش از 3000 تیراژ منتشر شد و در انتشارات مروارید به چاپ دوم نیز رسید.
همکاریهای فروغ با ابراهیم گلستان همچنان ادامه داشت و فروغ در فیلم «خشت و آینه» از ساختههای ابراهیم گلستان نیز شرکت داشت. ازآنجایی که فروغ با موفقیت پا در عرصه سینما گذاشته بود، پا به عرصه تئاتر نیز گذاشت و در سال 1342 در تئاتر «۶ شخصیت در جستجوی نویسنده» به کارگردانی پری صابری شرکت داشت و درخشید. فروغ علاوه بر سینما و تئاتر در زمینه ترجمه نیز فعالیتهایی داشت. وی در سال 1343 سیاحتنامه هنری میلر را به فارسی ترجمه کرد. نمایشنامه «ژان مقدس» اثر برنارد شاو، که بنا بود فروغ در آن نمایش ایفای نقش داشته باشد نیز توسط خود فروغ به فارسی ترجمه شد. در همین دوران فروغ باز به کشورهای اروپایی سفر میکرد تا بتواند با نویسندگان و ناشران اروپایی ملاقاتی داشته باشد، نتیجه این اقدامات وی پیشنهادهای کاری از جانب بسیاری از مولفین و تهیه کنندگان برای سالهای دیگر به فروغ بود. فروغ در سال 1345 که آخرین سال زندگی او بود با سفر به اروپا در فستیوال مولف شرکت میکرد.
این سالها از زندگی فروغ را میتوان به عنوان سالهای اوج موفقیت کاری او به حساب آورد، اما نکتهای که برای همگان جالب توجه است خودکشی فروغ در همین سالها بود که البته نافرجام ماند. نامهها و دست نوشتههایی که از یادداشتهای شخصی فروغ در آن سالها باقی مانده است نشان از تنشها و مسائل و مشکلات شدید روحی او در این سالها دارد. یکی از بخشهای مهم زندگی فروغ فرخزاد ارتباط او با ابراهیم گلستان بود که برای همیشه در هالهای از ابهام بود. اما آنچه که برای علاقه مندان و مخاطبان آثار این دو نفر مسلم است تاثیر شگرف حضور هریک از آنها بر زندگی یکدیگر است.
فروغ فرخزاد در روز 24 بهمن ماه سال 1345 درحالیکه با خودرو ابراهیم گلستان در مسیر خیابان دروس به قلهک در حال رانندگی بود به دلیل انحراف از مسیر واژگون شد و در همین تصادف جان خود را از دست داد. مراسم خاک سپاری او دو روز بعد با حضور آشنایان و دوستان و همکاران او برگزار شد. بسیاری از هنرمندان و شاعران برای او نوشتهها و شعرهایی سرودند. احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث از جمله این شاعران بودند. همچنین پس از مرگ او فیلم های مستند زیادی درباره زندگی و مرگ فروغ ساخته شد که «سرد سبز» از جمله این آثار به کارگردانی ناصر صفاریان بوده است. فروغ در آرامستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.